((اول)) آن كه بالغ باشند. ((دوم)) آن كه عاقل باشند. ((سوم)) آن كه سفيه نباشند - يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند. ((چهارم)) آن كه قصد خريد و فروش داشته باشند، پس اگر مثلا به شوخى بگويد مال خود را فروختم، معامله باطل است. ((پنجم)) آنكه كسى آنها را مجبور نكرده باشد. ((ششم)) آن كه جنس و عوض را كه مىدهند مالك باشند، و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.
(مسأله 2090): معامله با بچه نا بالغ، كه مستقل در معامله باشد باطل است، مگر در چيزهاى كم قيمتى كه معمول است با بچه مميز نا بالغ در آنها معامله شود. و اما اگر معامله با ولى باشد و بچه نا بالغ مميز فقط صيغه معامله را جارى سازد، معامله در هر صورت صحيح است، بلكه اگر جنس يا پول مال ديگرى باشد، و آن بچه وكالتا از صاحبش آن مال را بفروشد، يا با آن پول چيزى بخرد، ظاهر اين است كه معامله صحيح است، اگر چه بچه مميز مستقل در تصرف باشد، و همچنين است اگر طفل وسيله باشد كه پول را به فروشنده بدهد، و جنس را به خريدار برساند، يا جنس را به خريدار بدهد و پول را به فروشنده برساند اگر چه مميز نباشد، معامله صحيح است. چون واقعا دو نفر بالغ با يكديگر معامله كردهاند.
(مسأله 2091): اگر از بچه نا بالغ در صورتى كه معامله با آن صحيح نيست، چيزى بخرد، يا چيزى به او بفروشد، بايد جنس يا پولى را كه از او گرفته در صورتى كه مال خود بچه باشد، به ولى او و اگر مال ديگرى بوده به صاحب آن بدهد، يا از صاحبش رضايت بخواهد، و اگر صاحب آن را نمىشناسد، و براى شناختن او هم وسيلهاى ندارد، بايد چيزى را كه از بچه گرفته، از طرف صاحب آن بابت مظالم به فقير بدهد، و احتياط لازم آنست كه در اين كار از حاكم شرع اذن بگيرد.