آن راه آن قدر دور تر و غير معمولى باشد كه بگويند راه حج بسده است. ((چهارم)) به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. ((پنجم)) مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر او واجب است مثل زن و بچه، و مخارج كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنها را لازم مىدانند داشته باشد. ((ششم)) بعد از برگشتن كسب يا زراعت، يا عايدى ملك، يا راه ديگرى براى معاش خود داشته باشد، يعنى اين طور نباشد كه بواسطه مخارج حج پس از برگشتن مجبور شود به زحمت زندگى كند.
(مسأله 2045): كسى كه بدون خانه ملكى رفع احتياجش نمىشود، وقتى حج بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.
(مسأله 2046): زنى كه مىتواند مكه برود، اگر بعد از برگشتن، از خودش مال نداشته باشد، و شوهرش هم مثلا فقير باشد، و خرجى او را ندهد، و ناچار شود كه به سختى زندگى كند، حج بر او واجب نيست.
(مسأله 2047): اگر كسى توشه راه و مركب سوارى نداشته باشد، و ديگرى به او بگويد حج برو، و من خرج تو و عيالات تو را در موقعى كه در سفر حج هستى مىدهم، در صورتى كه اطمينان داشته باشد كه خرج او را مىدهد حج بر او واجب مىشود.
(مسأله 2048): اگر مخارج رفت و برگشت و مصارف عيالات كسى را در مدتى كه مكه مىرود و برمىگردد، به او ببخشند براى اين كه حج كند، حج بر او واجب مىشود، اگر چه قرض داشته باشد و در موقع برگشتن هم مالى كه بتواند با آن زندگى كند نداشته باشد، ولى اگر طورى باشد كه روزهاى سفر حج روزهاى كسب و كارش باشد، بطورى كه اگر حج رود نتواند قرض خود را در موقعش ادا نمايد يا آن كه نتواند مخارج زندگانيش را در بقيه سال تأمين نمايد حج بر او واجب نيست.