هم مىشود، معامله كرد، به اين طور كه اگر مثلا مىخواهد ده من گندم بفروشد با پيمانهاى كه يك من گندم مىگيرد، ده پيمانه بدهد.
(مسأله 2101): اگر معامله از جهت نبودن يكى از شرطهائى كه گفته شد - غير شرط چهارم - باطل باشد ولى خريدار و فروشنده راضى باشند كه در مال يكديگر تصرف كنند تصرف آنها اشكال ندارد.
(مسأله 2102): معامله چيزى كه وقف شده باطل است، ولى اگر بطورى خراب شود كه نتوانند استفادهاى را كه مال براى آن وقف شده از آن ببرند يا در معرض اين جهت باشد، مثلا حصير مسجد بطورى پاره شود كه نتواند روى آن نماز بخوانند، فروش آن براى متولى و كسى كه در حكم او است، اشكال ندارد، و در صورتى كه ممكن باشد، بايد بنابر احتياط پول آن را در همان مسجد به مصرفى برسانند كه به مقصود وقف كننده نزديكتر باشد.
(مسأله 2103): هر گاه بين كسانى كه مال را براى آنان وقف كردهاند بطورى اختلاف پيدا شود، كه اگر مال وقف را نفروشند، گمان آن برود كه مال يا جانى تلف شود، بعضى گفتهاند كه مىتوانند آن مال را بفروشند و به مصرفى كه به مقصود وقف كننده نزديكتر است برسانند، ولى اين حكم محل اشكال است و ليكن اگر واقف شرط كند كه اگر صلاح در فروش وقف باشد بفروشند فروختن آن در اين صورت اشكال ندارد.
(مسأله 2104): خريد و فروش ملكى كه آن را به ديگرى اجاره دادهاند اشكال ندارد، ولى استفاده آن ملك در مدت اجاره مال مستأجر است. و اگر خريدار نداند كه آن ملك را اجاره دادهاند، يا به گمان اين كه مدت اجاره كم است ملك را خريده باشد، پس از اطلاع به كيفيت مىتواند معامله خودش را به هم بزند.