10. شيخ عبد الله الشبراوى شافعى (م 1172 ه): صاحب كتاب " الأتحاف بحب الأشراف " مى گويد: " على الرضا (عليه السلام) كانت مناقبه علية، وصفاته سنية، ونفسه الشريفة هاشمية، وارومته الكريمة نبوية، وكراماته أكثر من أن تحصر واشهر من أن تذكر ".
" على بن موسى الرضا (عليه السلام) مناقبش بلند و صفاتش برجسته و نفس شريفش هاشمى، و ريشه و تبار با كرامتش نبوى (صلى الله عليه وآله) است و كراماتش بيش از آن است كه به شمار آيد و مشهورتر از آن است كه ذكر شود. از جمله: هنگامى كه مأمون او را بعد از خود ولى عهد خود قرار داد در اطراف مأمون كسانى بودند كه از اين موضوع ناراحت بودند و از اين كه خلافت از بنى عباس خارج شود و به بنى فاطمه برگردد، در بيم و هراس بودند. لذا از آن حضرت دورى گزيدند وقتى كه امام رضا (عليه السلام) مى خواست به ملاقات مأمون برود كسانى كه از مأمورين و مسئولين در راه روها بودند. به قصد احترام بلند مى شدند و سلامى مى دادند و پردهها را كنار مى زدند و آن حضرت وارد مى شد. بعد از اين جريان تصميم گرفتند به آن حضرت احترام نكنند ولى وقتى كه حضرت رضا (عليه السلام) وارد شد، نتوانستند جلو خواست خود را بگيرند باز بلند شدند و احترام كردند و پرده را كنار زدند و بعدا براى اين كار خود را مذمت مى كردند. و چون روز دوم شد و حضرت رضا طبق معمول وارد شد، بلند شدند و سلام دادند ولى پرده را بلند نكردند، همان موقع باد شديدى وزيد و به هنگام ورود و خروجش پرده را بالا زد ".
" فأقبل بعضهم على بعض وقالوا، إن لهذا الرجل عندالله منزلة، وله منه عناية، أنظروا الى الريح كيف جاءت ورفعت له الستر عند دخوله وعند خروجه من الجهتين، ارجعوا الى ما كنتم عليه من خدمته ". (1) " پس از آن بعضى بر بعضى ديگر گفتند: اين مرد پيش خدا مقام و منزلتى دارد و از عنايت او بهرهمند است. ببينيد " باد " چگونه آمد و پرده را موقع آمدن و رفتن او از هر دو طرف كنار زد. برگرديد مثل سابق، احترامش كنيد ".