در سال 201 هجرى به عزم ديدار برادرش امام رضا (عليه السلام) به قصد مشاركت در تلاش ها و كوششهاى برادر از حجاز عازم ايران گرديد و مدينه را به قصد " مرو " (مشهد امروز) ترك گفت. او كه در آن تاريخ هيجده سال بيشتر نداشت با تحمل مشقات و رنج و تعبهاى سفر كه تا آن روز بس دشوار و طاقت فرسا بود تا به شهر ساوه رسيد در آن شهر بيمارى و تب شديد به او عارض شد و فاصله ى آنجا را تا قم پرسيد به اطلاع رسيد كه تا قم ده فرسخ فاصله است به خدمتگذار خود دستور داد او را با آن وضع تب و بيمارگونهاش به قم برسانند و اين امر نشانگر آن است كه قم آن روز، كاملا معروف و شناخته شده بود و از نظر خاندان رسالت شهر ايمان و فضيلت و شايستگى اقامت خاندان رسالت را داشته است به حدى كه مورد توجه و عنايت فاطمهء معصومه (عليه السلام) قرار گرفته است.
در سفينة البحار آمده است:
" تا قبيله خزرج كه همه از دوستان و پيروان اهل بيت بودند اطلاع يافتند كه دختر پيشواى هفتم و خواهر با فضيلت امام هشتم (عليه السلام) عازم مرو هستند و در مسافرت خود به شهر ساوه رسيده اند همگى به استقبال و پيشواز او شتافتند و با تكريم و تجليل فراوان استقبال باشكوهى از او به عمل آوردند به حدى كه رئيس قبيله افسار شتر بانو را مى كشيد و ديگران نيز به همراهى او پشت سر مركب، حركت مى كردند و با جلال و احترام خاص وارد شهر قم ساختند و آن ميهمان عاليقدر پس از شانزده روز اقامت در اثر همان تب و مرضى كه داشت و از رنج سفرى كه عارض او گشته بود بدون ديدار برادر ارجمند و مهربان (با همه شوق و علاقهاى كه داشت) در هيجده سالگى (تولد 183 - وفات 201) به سراى جاودان شتافت و در زمينى كه متعلق به ميزبان عاليقدرش بود به خاك سپرده شد.
همين سرزمين كه امروز مزار او است پس از چند سال زينب دختر امام جواد (عليه السلام) بر آن قبر نورانى سايبانى تهيه نمود تا برجسته و نمايان تر گردد و هم اكنون محرابى كه آن بانوى با فضيلت، در آن نماز گزارده است موجود و معروف است. (1)