نياورد. به حدى كه روزى غيرت و تعصب زنانه بر من غالب شد و با همان حال " حسادت " گفتم: آيا او زن سالخورده اى نبود كه خداوند متعال بهتر از او را نصيب تو نه كرده است؟
[منظور عايشه از اين سخن، ابراز وجود و بيان ارزش خودش بوده است، زيرا خود را كه زنى بسيار جوان بود با حضرت خديجه مقايسه كرده و خواسته است امتياز جوانى خود را مطرح كند. اما خودش ادامه مى دهد:] پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) به شدت غضبناك شد، به حدى كه موهاى جلوى سر مباركش از شدت غضب تكان خورد و آنگاه آن جملات تحسين آميز را [كه فوقا نقل كرد] درباره ء خديجه بيان فرمود.
و باز عايشه مى گويد: " هر وقت در منزل گوسفندى ذبح مى شد، پيامبر اسلام مى فرمودند از گوشت آن براى دوستان خديجه هم بفرستيد. روزى به اين وضع اعتراض كردم، ولى پيامبر فرمودند: من دوستان خديجه را نيز دوست مى دارم ". (1) آنچه ذكر شد فقط مشتى از خروار بود. و اگر نه احاديث بسيار فراوانى در دست داريم كه از طريق دانشمندان اهل سنت هم نقل شده است و همه از اوصاف درخشان و شخصيت ممتاز و احترام فوق العاده ء خديجه سخن مى گويند. از جمله در احاديث فراوان از طريق علماى عامه و خاصه، آمده است كه: " كامل ترين و بهترين زنان از نظر ايمان چهار تن بوده اند كه عبارتند از آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون)، مريم دختر عمران (مادر حضرت عيسى مسيح)، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) ". (2) لذا به خاطر همين اوصاف و فضايل به جهت همين شخصيت و بزرگوارى، همين كاردانى و شايستگى و عطوفت ودرايت و ساير امتيازات فوق العاده ء آن بانوى عزيز بود كه پيامبر اسلام، مادامى كه خديجه كبرى زنده بود، با زن ديگرى ازدواج نكرد و با آن كه در آن زمان، شرايط خاص زمانى و مكانى و سنتهاى قومى، و منطقهاى تعدد زوجات را به صورت امرى كاملا عادى مى نگريست و مردان بسيارى در يك زمان چند همسر در خانه داشتند، و با آن كه قوانين اسلام نيز با تحقق شرائط لازم اين اجازه را در اختيار هر فرد