منطق، تنها مى تواند منطق تربيت يافتهء چنان مكتب پربارى باشد. زيرا درست بر خلاف اغلب پندارها و كردارهاى مردم مادهگراى جهان امروز است كه معمولا نخست به خويش مى پردازند و همه چيز را براى خود مى خواهند، و بعد اگر وقت يا امكانات اضافى داشتند به ديگران مى رسند، آن هم براى اينكه بتوانند براى خود نيروهاى طرفدار جمع كنند. ولى منطق فاطمه (عليه السلام) بر خلاف آنها از عظمت شگفت انگيز و نوآورى خاص و خيره كننده اى برخوردار است كه تنها مى تواند از مكتب تربيتى محمدى (صلى الله عليه وآله) نشأت گرفته باشد. زيرا چنين منطقى از يك نوع ايثار و بشر دوستى، و از خود گذشتگى عميق و اصيل حكايت دارد كه در مكتبهاى ديگر نشانى از آن يافت نمى شود.
2. نظم و دقت در امور نظم و دقت در كارها، علاوه بر آن كه جزو سفارشهايى است كه از طرف اولياى دين، انجام گرفته است، از يك نوع تعادل روحى و انضباط روانى خاص هم حكايت مى كند.
رعايت دقيق نظم و برنامه از ميزان پاى بندى به اصول و اعتقاد قلبى شخص پرده بر مى دارد.
در اين رابطه آنچه بطور بسيار فشرده مى توان گفت، اين است كه گذران زندگى فاطمه (عليه السلام) از نظم و دقت در امور و برنامه ريزى دقيق و حساب شده و انضباط خاصى برخوردار بوده است. به دين گونه فاطمه زهرا (عليه السلام) با آنهمه كارها و مسئوليتهاى مختلف، از امور خانه تا مسائل فكرى و فرهنگى و اجتماعى كه (بعدا شمه اى از آنها خواهد آمد) به تمام امورش مى رسيد و هيچ كارى معوق يا ناتمام و انجام نشده باقى نمى ماند. دليلش نيز آن بود كه در زندگى زهرا، كارها بر اساس تقسيم بندى صحيح تنظيم يافته بود كه هر كدام در جاى خود انجام مى گرفت و هيچ كدام مخل و مزاحم ساير برنامه ها نبود.
3. ادب فاطمه (عليه السلام) ادب و نزاكت زهرا (عليه السلام) نخست در امور عبادت پروردگار متبلور مى گردد به حدى كه عبادتهاى او مورد عنايت ارواح عاليه و فرشتگان الهى قرار مى گيرد و بار ديگر در برابر بنده برگزيده خدا و رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) به اين ترتيب كه اعراب جاهلى كه از فرهنگ و تمدن بهره ء كمترى داشتند و بعضى از قبايل آن اساسا از تمدن و فرهنگ ساير ملل كاملا بى خبر مانده و از اين مسائل بويى نبرده بودند، پس از پذيرش اسلام هم مدتها بر همان