خلاف نوبتهاى پيشين، ديگر چهره ء خود را برنگرداند و با سكوت خود، رضايت خود را فهماند. پيغمبر اكرم تكبير گويان از نزد او بيرون رفت و سكوت او را علامت رضا و خشنودى اعلام داشت. (1) و بدين گونه بود كه فاطمه و على ازدواج كردند. اين ازدواج در واقع پيوند دو نور بود، دو نورى كه در كنار هم، آفتاب تابان امامت را در افق بشريت طالع ساختند و به همه جا روشنى پراكندند....
ازدواج و نقش اساسى آن يكى از ضرورترين و طبيعى ترين نيازهاى افراد بشر، از همان نخستين مرحلهء خلقت انسان، تشكيل خانواده و ازدواج بوده است. زيرا اساس بقاء بشر و تداوم نسل ها، بى ترديد به اين مسأله طبيعى بستگى دارد. لذا مسألهء ازدواج، هم در تمام جوامع بشرى از بدوى ترين تا پيشرفته ترين آنها، مورد توجه بوده و هست، و هم در تمام اديان و مذاهب براى آن اصول و مقرراتى وضع شده است. زيرا بدون وجود قوانين و ضوابط مشخص و لازم الاجراء، نه تنها اساس خانواده ها و بنيان اجتماعات از هم مىپاشد، بلكه زندگى وتوالد وتناسل انسانها نيز صورت حيوانى پيدا مى كند، و اصالت و ارزش انسانى مضمحل و سيماى هويت بشرى مخدوش مى گردد.
از اين رو آئين آسمانى اسلام نيز براى اين مسألهء مهم و حياتى، قوانين و مقررات متقن و مستحكمى وضع كرده كه هم ضامن بقاء بشر، و هم واجد شرايط حفظ ارزشها و اصالتهاى انسانى فرد و خانواده و جامعه است.
لكن نكتهء مهم در اين ميان آن است كه اسلام اين مسألهء ضرورى و غريزى را، به طبيعى ترين وساده ترين صورت ممكن، مورد توجه قرار داده، و به دور از هرگونه تشريفات و تعهدات سنگين و قيد و بندهاى دست و پاگير، با آن برخورد كرده است.
كمترين توجه و دقت در شرايط و ضوابط اساسى ازدواج در اسلام، روشن مى سازد كه اين آئين مقدس آسمانى، در مسألهء ازدواج و تشكيل خانواده نيز، اصل را بر فطرت و نيازهاى فطرى انسان قرار داده، و نكتهء اساسى را در اين دانسته است كه زن و مرد، به