گرديده است نه براى اشخاص ويژه و معين.
آرى، اين جمله اى است عميق و دقيق كه اگر هر زن و مرد مسلمانى آن را به درستى درك كند و در زندگى به كار گيرد، به سعادت و رستگارى مى رسد. اما تنها يك نفر فاطمه (عليه السلام) مى شود كه تمام اعماق و ابعاد چنين كلام بزرگى را درك كند و آن را با تمام وجود و در همهء ابعادش به كار بندد و فاطمه شود. همين جمله بود كه سراسر افكار و عواطف و انديشه ها و اعمال زهراى اطهر را فرا گرفت و او را نمونه و مثال پدر بزرگوارش ساخت. نمونه اى كه خود مى بايست سرمشق تمامى زنان جهان و اصولا زنان تاريخ بشريت قرار گيرد.
اكنون به بيان فرازهايى از اين خود سازىهاى فاطمه در پرتو اين ارشادها و راهنمايىهاى پيغمبرانه مى پردازيم.
1. خداشناسى معرفت " الله " يا به عبارت ديگر خداشناسى، نخستين مرحلهء سازندگى بشر را تشكيل مى دهد. چرا كه نهاد اصلى و عصاره ء فضائل و كمالات بشرى به عرفان و معرفت مبدأ منتهى مى گردد. شناخت خدا، هستهء اوليه و مركز فعاليتهاى بشرى است. مادامى كه اصل خداشناسى در برنامهء زندگى بشر وجود نداشته باشد، ديگر اعمال و تراوشات فكرى و عملى او، از ميزان صحيح و تعادل اصولى و اساسى برخوردار نخواهد بود.
زهراى اطهر در خداشناسى كم نظير بود. آثار ومأثر خداشناسى او، در تمام اعمال و افعال و افكارش نمودار و جلوه گر بود. او روز و شب خود را در تكامل نفسى و شناخت خدا، صرف مى كرد و هر لحظه در اين وادى گامهاى تازه ترى بر مى داشت شرارههاى اين معرفت اركان وجود او را فرا گرفته بود و سراسر وجود او در تاب و تب اين معرفت مى سوخت.
فرزند دلبندش امام حسن (عليه السلام) در باره ء اين ويژگى درخشان مادر بزرگوارش نقل مى فرمايد: " مادرم شب ها تا صبح مشغول عبادت خدا بود، و بر اثر تكامل روحى و معنوى كه يافته بود، به هنگام راز و نياز با خدا، در دعاهايش اغلب همسايگان را بر خود مقدم مى شمرد و مى فرمود:
" الجار ثم الدار " [يعنى نخست همسايه و بعد خانهء خودم] ملاحظه مى شود كه اين