دورنمايى از دوران جاهلى پس آنگاه، خداى تبارك و تعالى به بركت نفس گرم و در پرتو وجود پدرم محمد (صلى الله عليه وآله)، شبستان تاريك انديشه بشر را روشن ساخت، و ابرهاى شبهات را از آفاق قلوب و عقول شان پراكنده ساخت، و غبار الهام را از خصال بصيرت شان بزدود، و او در ميان مردمان به هدايت و رهبرى برخاست، و ايشان را از گمراهى برهانيد، و از كورى دل و جان و نابينايى لجاج و عناد برگرفت، و به جاى آن بدانها بصيرت آموخت و درك و بينايى بخشيد و به دين قويم و محكم رهنمون شد، و به راه راست فراخواندشان.
روزهاى رنج و شكنجه و عذاب، ايام تنهايى و بىهمزبانى و بىهمدلى گذشت، آن همه مرارت ها به شيرينى گرائيد و روزگار فتح و پيروزى فرا رسيد و اسلام به جايگاهى كه خدا وعده فرموده بود دست يافت و جامعهء اسلامى صورت تحقق پذيرفت و تلاشهاى جانشكار پيامبر، به نصرتهاى جانبخش و شكوهمندى ظفر نمودن انجاميد، تا آن كه چون عالى ترين و والاترين برنامه ى رسالت و تاريخ اديان الهى به هدف رسيد و راه به مقصود و مراد ازلى و ابدى گشوده شد و كتاب پرشكوه بعثت و رسالت محمد (صلى الله عليه وآله) مرحلهء عروج و اكمال را پيمود و پيمانه سرشار شد و چشم جهانى به مدينهء محمد و مكهء فتح شده و كعبهء خدا دوخته شد، آن زمان مقرر و مقدور سرآمد) تا آن كه خداوند او را از روى رأفت و اختيار و لطف و ايثار به جوار رحمت خويش فرا كشيد، و از سختى ها و مصائب و متاعب دنياى فانى آسوده ساخت، تا محمد (صلى الله عليه وآله) در موكبى خجسته و مبارك از فرشتگان ابرار، و خشنودى پروردگار آمرزگار، و مجاورت ملك جبار، از رنج اين جهان گذران به آسايش جاودان برداشت، و در جوار حق آرميد.
صلوات و درود و تحيت و رحمت و بركتهاى خدا بر روان پدرم باد! كه پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله)، و امين وحى و برگزيده و برگزيدهء او از ميان خلق جهان، براى جهانيان بود....
پس آنگاه، چون شور كلام و آلايش به اوج خروش و بيدارگرى رسيده بود، و از عمق جان و دل فرياد و فغان برمىداشت، و از سر درد بر آنچه پس از رحلت پيامبر رخ داده بود دريغ مى خورد، روى به جانب اهل مجلس كرد و با لحنى شورانگيز كه دلها را تكان مى داد گفت: شگفتا! اى بندگان خدا و اى پرچمداران امر و نهى، و اى حاملين دين و وحى او، شمائيد كه امين خداوند نسبت به خودتان و مبلغين او نسبت به امتهاى