و بيان كرده است. اين محقق ارزنده و اهل انصاف " ابن ابى الحديد "، عالم معتبر و شارح معروف نهج البلاغه است كه در قسمتى از شرح مبسوط خود چنين مىنويسد: " به على بن فارقى، استاد مدرسه عربيه بغداد گفتم: آيا فاطمه در ادعاى خود صادق و راستگو بود يا نه؟ وى گفت: آرى، او صادق بود. گفتم: پس با آن كه او در ادعاى خود (راجع به ارث پدرى بودن فدك و حق تملك و صاحب خود در مورد آن) صادق بود، چرا فدك به او داده نشد؟ استاد، در پاسخ اين سؤال لبخندى زد و مطلبى را گفت كه جواب كاملا صحيحى بود. وى گفت: اگر آن روز فدك به او داده مى شد (يعنى به درستى ادعاى آن حضرت، صحه گذاشته مى شد و مورد تأييد قرار مى گرفت) فرادى آن روز هم بر مى گشت و خلافت و حكومت را براى شوهرش مطالبه مى كرد و خليفهء وقت را از مقام خلافت معزول مى ساخت. و چون قبلا (با صحه گذاشته شدن بر ادعايش در مورد فدك) راستگو و صادق شناخته شده بود، ديگر ممكن نبود عذرى برايش آورده شود ". (1) ملاحظه مى شود كه در پشت پرده ء سياست آن روز، چه بازيهاى رندانهاى صورت مىگرفته و چگونه براى پايمال كردن يك حق مسلم، به پايمال كردن حق مسلم ديگرى اقدام مى كرده اند و براى جلوگيرى از خلافت و حكومت على (عليه السلام)، ارث پدرى و ملك و مال همسرش فاطمه (عليه السلام) را پايمال مى ساختند و براى اين مقاصد دنيوى، حتى حاضر مى شدند وصيت و سفارش رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را نيز ناديده بگيرند.!
حجت نسل ها براى مبارزات طولانى هر چند در خطبهء تاريخى و پرشكوه فاطمه (عليه السلام) بيشتر دقت مى كنيم، و بيشتر متوجه ابعاد گوناگون آن مى شويم، و طيف وسيع مسائل دينى و مذهبى و سياسى و اجتماعى و تاريخى و ايدئولوژيكى را كه در آن گسترده است، بهتر و بيشتر مىشناسيم.
براى نمونه مى توان گفت: علاوه بر حقايق روشن و مفاهيم عالى و عميقى كه هر گوشه از خطبهء مزبور مشتمل بر دهها مورد از فرهنگ شيعه نيز، خطبهء فاطمه (عليه السلام) جاى ويژه و ارزش خاصى دارد. چرا كه وجود همين خطبه در تاريخ اسلام، حجت و سند محكمى بوده كه فرزندان فاطمه (عليه السلام) در طول تاريخ مبارزات خود بدان تمسك جسته،