" آيا از حكم جاهليت پيروى مى كنيد؟ يا آن كه كيست كه حكمش از حكم خداوند برتر و بالاتر باشد براى آنها كه ايمان و اعتقاد دارند ".
آيا شما به راستى از اين موضوع بىخبريد و يا نسبت به حقيقت امر نا آشنا و بيگانه ايد؟... نه. هرگز چنين نيست. بلكه براى شما، اين حقيقت همچون آفتاب فروزان نيمروزى درخشان بر گستره ء آسمان آبى و بدون ابر، روشن و آشكار است. شما همگى به وضوح مى دانيد كه من، فاطمه، دختر محمد (صلى الله عليه وآله) رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و پيامبر خاتم براى تمامى آدم و عالم، دختر پيغمبر اسلام هستم و در اين امر جاى كمترين ترديد و تزلزلى نيست. پس اى گروه مسلمين و پيروان پيامبر آخرين! آيا شما به راستى و از عمق دل و جان خود رضايت مى دهيد كه من در مورد ارث پدرم محروم شوم و در مبارزه براى تحصيل حقوق حقهء خود شكست بخورم و در اين مورد از كسانى كه قصد پايمال كردن ارث پدرى ام را دارند زورگويى ببينم و ستمگرى تحمل كنم؟...
هان، اى پسر ابى قحافه! اينك به من پاسخ بده كه آيا در كتاب خدا آمده است كه تو از پدر خود ارث ببرى، اما من من از ارث پدر، بى بهره و محروم بمانم؟...
قرآن چه مى گويد؟
[آنگاه زهراى اطهر (عليه السلام) با كلامى همه شور و هيجان و بيانى همه درد و دريغ از زير پاى نهاده شدن احكام قرآن و اسلام، و با صدايى كه مى لرزيد و هشدار مى داد و حتى آن افكار منحط و منحرف را نيز تكان مى داد و در وجودشان آتش در مى افكند، سخنان خود را چنين ادامه داد:] " هيهات اگر بر اين گمان باشى كه طبق احكام كتاب خدا، تو را از پدر ارث هست و مرا از ارث پدر هيچ نصيبى نيست... شگفتا! اگر چنين گمان كنى، چه تهمت ناروايى كه بر خدا بسته اى... آيا شما با قصد و آگاهى و از روى تعمد كتاب خدا را پشت سر انداخته و از آن دست كشيده ايد؟ مگر نه اينست كه خداوند متعال در قرآن فرموده است كه " سليمان از داود ارث برد "؟... و باز مگر در جاى ديگر نفرموده است: " خداوند درباره ء فرزندان تان سفارش مى كند كه هر پسرى را از ارث، همچون دو دختر (پسر را دو برابر دختر) بهره و نصيب باشد "؟... و نيز مگر خدا نمى فرمايد: " دستور داده شده كه چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى نهد، براى والدين و خويشاوندان به نيكويى وصيت نمايد و اين كار، شايستهء پرهيزگاران است "؟...