آن فرزندان ارجمند، هميشه به ياد پرشكوه مادر، و در مسير تجديد خاطره ها و آموزشهاى زندگى رنج آلود و آموزندهء مادر عزيزشان بوده اند و در اين زمينه كلمات و بيانات گهربار و روشنگر فراوانى دارند كه در كتب و مدارك و مآخذ معتبر، ضبط و ثبت گشته و به سينهء تاريخ سپرده شده است.
اكنون بى مناسبت نيست كه در راه تداوم و پى گيرى اين علاقه ها، آنچه در توان داريم، از لابلاى تواريخ و احاديث و مقاتل فرا دست آوريم و همچون در دانههاى درخشان و مرواريدهاى تابان، به پويندگان راه زهراى اطهر هديه سازيم....
امام حسن مجتبى (عليه السلام) و ياد مادر حضرت امام حسن (عليه السلام) دومين امام و پيشواى معصوم شيعيان و نخستين فرزند او علاقه و محبت شورانگيز و عشق وافرى نسبت به مادر عزيزش فاطمه زهرا داشت. اين علاقه و محبت و ابعاد و نشانههاى آن را، در موارد متعددى از زندگى آن حضرت مى توان نشان داد، كه مهم ترين آنها اسناد و مكاتباتى است كه در ميان وى با معاويه يا استانداران و عمال و كارگزاران حكومتى او رد و بدل شده است.
در اين اسناد و نامهها، از زبان و قلم امام حسن (عليه السلام) بارها به وجود مادرى مانند زهراى اطهر استناد و افتخار شده، و امام معصوم، وجود مبارك چنان مادر مقدسى را، دليل حقانيت راه و مرام خويش شمرده و درستى و استوارى آن را اثبات نموده است.
مرحوم سيد محسن جبل عاملى، در " اعيان الشيعه " به برخى از اين نامه ها اشاره كرده است.
امام در يكى از اين نامه ها به صورت فشرده و مختصر به " زياد بن ابيه "، فرماندار غاصب معاويهء غاصب مىنويسد: " از حسن، فرزند فاطمه، به زياد فرزند سميه! بدان كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند: فرزند متعلق به فراش و رختخواب پاك زناشويى است و نصيب زناكار (بجاى فرزند) سنگ است! والسلام ".
اين نامه از يك حقيقت تاريخى پرده برمىدارد و براى پژوهندگان حقيقت، به ويژه مورخين حقيقت جو، سندى محكم ومسلم است. و آن اينكه مسألهء روابط نامشروع سميه، زن عبيدالله را افشاء مى سازد كه با ابوسفيان، آن منافق دغل باز و حيله باز، روابط زشت و نادرستى داشته است.