زكات آن را داده باشد، تا وقتى از نصاب اول كم نشده، همه سال بايد زكات آن را بدهد.
(مسأله 1907): زكات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود، كه آن را سكه زده باشند، و معامله به آن رواج داشته باشد، و اگر سكه آن از بين هم رفته باشد، بايد زكات آن را بدهند.
(مسأله 1908): طلا و نقره سكهدارى كه زنها براى زينت به كار مىبرند، در صورتى كه رواج معامله با آن باقى باشد، يعنى باز معامله پول طلا و نقره با آن شود، بنابر احتياط زكات آن واجب است. ولى اگر رواج معامله با آن باقى نباشد، زكات واجب نيست.
(مسأله 1909): كسى كه طلا و نقره دارد، اگر هيچ كدام آنها به اندازه نصاب اول نباشد، مثلا (104) مثقال نقره و (14) مثقال طلا داشته باشد، زكات بر او واجب نيست.
(مسأله 1910): چنان كه سابقا گفته شد زكات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود كه انسان يازده ماه مالك مقدار نصاب باشد، و اگر در بين يازده ماه طلا و نقره او از نصاب اول كمتر شود، زكات بر او واجب نيست.
(مسأله 1911): اگر در بين يازده ماه طلا و نقرهاى را كه دارد با چيز ديگر عوض نمايد، يا آنها را آب كند، زكات بر او واجب نيست، ولى اگر براى فرار از دادن زكات، آنها را به طلا و نقره عوض كند، يعنى طلا را به طلا يا نقره و نقره را به نقره يا طلا عوض نمايد، احتياط واجب آنست كه زكات را بدهد.
(مسأله 1912): اگر در ماه دوازدهم پول و طلا و نقره را آب كند، بايد زكات آنها را بدهد، و چنانچه بواسطه آب كردن، وزن يا قيمت آنها كم شود بايد زكاتى را كه پيش از آب كردن بر او واجب بوده بدهد.
(مسأله 1913): اگر طلا و نقرهاى كه دارد خوب و بد داشته باشد،