(مسأله 1953): به فقيرى كه گدائى مىكند مىشود زكات داد. ولى به كسى كه زكات را در معصيت مصرف مىكند، نبايد زكات داد. بلكه احتياط آنست به كسى كه دادن زكات موجب ترغيب او در معصيت مىشود هر چند خود آن را در معصيت صرف نمىنمايد زكات داده نشود.
(مسأله 1954): به كسى كه شرابخوار است يا نماز نمىخواند همچنين به كسى كه معصيت كبيره را آشكارا بجا مىآورد احتياط واجب آنست كه زكات ندهند.
(مسأله 1955): به كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد، مىشود قرضش را از زكات داد.
(مسأله 1956): انسان نمىتواند مخارج كسانى را كه مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زكات بدهد، ولى اگر مخارج آنان را ندهد، ديگران مىتوانند به آنان زكات بدهند.
(مسأله 1957): اگر انسان زكات را به پسرش بدهد كه خرج زن و نوكر و كلفت خود نمايد اشكال ندارد.
(مسأله 1958): پدر نمىتواند از سهم سبيل الله كتابهاى علمى و دينى كه مورد احتياج پسر است بخرد و در معرض استفاده او قرار دهد، مگر آن كه مصلحت عامه اقتضاى اين كار را داشته باشد، و از حاكم شرع بنابر احتياط اجازه بگيرد.
(مسأله 1959): پدرى كه تمكن تزويج پسرش را ندارد مىتواند از زكات براى پسرش زن بگيرد، و هم چنين است پسر نسبت به پدر.
(مسأله 1960): به زنى كه شوهرش مخارج او را مىدهد و زنى كه شوهرش خرجى او را نمىدهد، ولى مىتواند - هر چند به مراجعه حاكم شرع - او را به دادن خرجى مجبور كند، نمىشود زكات داد.