آيد خمس آن را بدهد، و جائز است دادن خمس را تا آخر سال تأخير بيندازد، و اگر براى دادن خمس، سال شمسى قرار دهد مانعى ندارد.
(مسأله 1776): كسى كه مانند تاجر و كاسب براى دادن خمس، سال قرار دهد، اگر منفعتى بدست آورد و در بين سال بميرد، بايد مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت كسر كنند و خمس باقيمانده را بدهند.
(مسأله 1777): اگر قيمت جنسى كه براى تجارت خريده بالا رود و آن را نفروشد و در بين سال قيمتش پائين آيد، خمس مقدارى كه بالا رفته بر او واجب نيست.
(مسأله 1778): اگر قيمت جنسى كه براى تجارت خريده بالا رود و به اميد اين كه قيمت آن بالاتر رود، تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد و قيمتش پائين آيد، خمس مقدارى كه بالا رفته بر او واجب است.
(مسأله 1779): اگر غير مال التجارة مالى را به خريدن يا مانند آن تهيه كرده باشد، و خمسش را داده باشد، چنانچه قيمتش بالا رود، اگر آن را بفروشد، خمس مقدارى را كه بر قيمتش اضافه شده، بايد بدهد و همچنين اگر مثلا درختى را كه خريده ميوه بياورد، يا گوسفند چاق شود، در صورتى كه مقصود او از نگهدارى آنها اين بوده كه منفعتى از آن ببرد، بايد خمس آنچه زياد شده بدهد، بلكه اگر مقصودش منفعت بردن هم نبوده، بايد خمس آن را بدهد.
(مسأله 1780): اگر باغى احداث كند براى آن كه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد، بايد خمس ميوه و نمو درختها و زيادى قيمت باغ را بدهد، ولى اگر قصدش اين باشد كه ميوه آن درختها را فروخته و از قيمتش استفاده كند، فقط بايد خمس ميوه را بدهد.
(مسأله 1781): اگر درخت بيد و چنار و مانند اينها را بكارد، بايد هر سال خمس زيادى آنها را بدهد، و همچنين اگر مثلا از شاخههاى آن كه معمولا