موضع كتاب مذكور از علم طب چه عملى و چه نظرى است و چنان كه از مقدمه كتاب مستفاد مىگردد سال تاليف اين كتاب مستطاب 504 هجرى قمرى است و گرگانى آن را بنام خوارزمشاه قطب الدين تاليف كرده است.
مؤلف در مقدمه كتاب چنين گويد: " چون تقدير ايزد چنان بود كه جمع كننده اين كتاب بنده دعاگوى خداوند خوارزمشاه العالم العادل قطب الدين قاهرة الكفرة والمشركين عماد الدوله فخر الامة ابوالفتح محمد بن عين الدين معين امير المؤمنين رحمة الله قصد خوارزم كرد و به خدمت اين خداوند نيكبخت شد اندر سال پانصد و چهار از هجرت سيد ابرار و خوشى هوا و آب ولايت خوارزم بديد و سيرت و سياست و عدل اين خداوند بشناخت و امنى كه در آن ولايت هست از سياست و هيبت ثمره آن بيافت آن مقام اختيار كرد و اندر ولايت عدل و دولت او بياسود و بنعمت وى مستظهر گشت و بر احوال خود بديد واجب دانست حق نعمت او شناختن و شكر آن گذاردن و رسم خدمتگزارى بجاى آوردن و ثمره علم كه مدتى عمر خود را اندر آن گذاشته است اندر ولايت اين خداوند نشر كردن بدين نيت اين كتاب بنام خداوند جمع كرد و اين كتاب را " ذخيره خوارزمشاهى " نام كرد تا همچون نام خداوند اندر آفاق معروف گردد و همچون خوب نامى او اندر جهان دير بماند.. ".
آنگاه در مقدمه باز چنين مىنگارد: ".. وبپارسى ساخت تا به بركات دولت او منفعت اين كتاب به هر كس برسد و خاص و عام را بهره باشد انشاء الله تعالى ".
و باز جاى ديگر در همين مقدمه مىگويد ".. اگر چه اين خدمت بپارسى ساخته آمده است لفظهاى تازى كه معروف است و بيشتر مردمان معنى آن دانسته و بتازى گفتن سبك تر باشد آن لفظ هم بتازى ياد كرده آمد تا از تكليف دور باشد و بر زبان روانتر باشد و از اين لفظها بيشترى بپارسى نيز گفتهاند تا هيچ پوشيده نماند.. ".
سپس مىافزايد: ".. چون بنده دعاگو جمع كننده اين كتاب اسمعيل بن الحسين بن محمد بن احمد بن الحسين الجرجانى حال اين ولايت بديد و حاجتمندى اين ولايت بعلم طب شناخت اين كتاب برسبيل خدمت اين خداوند بساخت.. ".
فهرست ابواب و فصول كتاب ذخيره مشتمل برد كتاب مىباشد كه عينا همان اصطلاحات و عباراتى را كه پزشك ايرانى در هشت قرن بيان داشته نقل مىنمائيم:
كتاب نخستين اندر شناختن حد طب و مقصد آن و شناختن گوهر تن مردم و چه چيزى و چگونگى و شناختن مادهها و خلطها و مزاجها و احوال عادتها و تشريح اندامها و ياد كردن قوتها اندامها.
كتاب دوم اندر شناختن حالهاى تن مردم از تندرستى و بيمارى و انواع و اعراض اسباب آن و شناختن نبض وتفسره و شناختن احوال هر چه از تن بيرون آيد چون عرق و لنت و بول و غايط و آنچه از جمله شناختن اعراض باشد اندرين كتاب باشد.
كتاب سوم اندر نگاهداشتن تندرستى و تدبير هوا و مسكن و شناختن احوال غذا و تدبير طعام و شراب و تدبير خواب و بيدارى و تدبير حركت و سكون و شناختن احوال كسوتها و عطرها واسفرغم و به كار داشتن روغنها و تدبير قى كردن و داروى مسهل خوردن و تدبير فصد و حجامت ودبوجه وحقنه و شياف و تدبير اعراض نفسانى چون شادى و اندوه و انديشه كارها و غير آن و تدبير حالهائى كه اندر تن مردم پديد آيد و پديد آمدن