ويگ او قيه او مسهل قوى وغرغرهء او با ماء العسل جهة خشونت قصبهء ريه مفيد وبدلش دهن الغار وبدل ايرسا در اسهال ماء اصفر ثلث وزنش مازر يون با پست مثقال شير شتر وقدر شربتش دو مثقال و گويند مضر شش است ومصل حاو عسل است ايدما ميسر بيونانى چيزيست شبيه به پشم و مايل به سبزى و بر ساق و شاخهاى درخت جنگلى متكون مىشود و در تنكابن دارحج نامند سرد و خشك وجهة اسهال مجرب وذر ور محرق و غير محرق او جهة نزف الدم جراحات تازه و كهنه ومحرقش جهة قروح بغايت مؤثر وقدر شربتش از دو مثقال تا سه مثقال است ايل به فارسى گاو گويست و انواع مىباشد نوعى زرد رنگ و قوى هيكل وذر پيشهاى گرمسير مىباشد وبفر الوحش نامند و به فارسى گوزن گويند و بهترين انواع است و نوعى در دامن كوههائى كه درختان باشد مىباشد و در جثه از آهو بزرگتر و در زمستان موى او مايل به سياهى و در فصل گرما سرخ مىشود و بى دنباله است ووعل نامند و در تنكابن شوكا وتبركى جوير گويند و نوعى كه در كوههاى گرم سير مىباشد از وعل بزرگتر و دنباله دار مىباشد مجمور گويند و نوعى كه در كوههاى سرد سير مىباشد بفرجبلى نامند و همه آن هر سال در پاييز شاخ مىاندازند و قوىتر از اول و پر فروغتر تر مىآرند وبغايت طويل العمر مىباشند و گويند كه بعد از صد سال مثانهء ديگر در او بهم مىرسد و بعد و مثانه عمر او معلوم مىشود والدحقير از جد حقير بقلنموده كه او صاحب هفت مثانه زا ديده بود و از خواص ايل است كه ما را بنفش از سوراخ بيرون آورده مىخورد و در خواص تفاوتى ندارند و گوشت اقسام او غليظ ومولد سودا و سريع الهضم ومدربول و مقوى باه مبرو دين و دنبالهء همين انواع از جمله سموم و گوشت آنچه در هواى گرم بعد از دويدن بسيار ذبح كرده باشند با سميت است و مصلح گوشت او نهايت طبخ اوست با روغن و آشاميدن شراب وماء العسل بعد از آن و شاخ سوختهء او يك مثقال با يك مثقال كتيرا كه مصلح ضرر اوست بمثانه جهة نفث الدم وقرحهء امعأ و قطع خون واسهال مزمن و قولنج صعب ويرقان آن و شاخ سوختهء او يك مثقال با يك مثقال كتيرا كه مصلح ضرر اوست به مثانه جهة نفث الدم وقرحهء امعأ و قطع خون واسهال مزمن و قولنج صعب ويرقان و درد مثانه وسيرز وسيلان رحم نافع و چون ريزه كرده در كوزهء سفال گذاشته در تون حمام بسوزانند تا سفيد شود و با سركه بربهق طلا كنند و در آفتاب بنشينند بهق را زايل كند و با روغن جهة شقاق نافع و هرگاه مثل اقاقيا مغسول كنند جهة تقويه باصره ومنع سيلان مواد وثيقهء قرحهء چشم مفيد وسنون او جهة تقويه وجلا دندان وقلاعع بغايت مؤثر و طلاى او برعانه وپستان مذ حيض وتعليق شاخ پوست وقضيب وخصيه ء او هريك جهة منع گزيدن مار وهوام مجزب و يك مثقال از خون به رشته او جهة اسهال مزمن وقرحهء امعا وطلاى دنبالهء سوخته او را شراب بر ذكر وكنج ران وعانه باعث نعوظ في الفور بر حيوانى بغايت مؤثر وبخور شاخ او جهة گريزانيدن هوام مجرب وچركى كه در جوف تحت چشم او جمع مىشود و عوام ترياك گاو كوهى نامند در رفع سموم حيوانى قوىتر از ترياق فاروق است و هر گاه طفلى را بعد از ولادت قبل از آنكه او را شير دهند قدر يكجته از آن چرك حل نموده در كامش كنند مادام الحيوة آن فلفل از گزيدن هوام ايمن باشد و از رويت آن طفل ما رسست شود و حركت نتواند كرد ومجربست وقضيب مجفف مسحوق او با شراب و امثال آن جهة بقويه ماه نايب مناسب سقنقور و يك مثقال او ترياق گزيدن افعى ومفتت حصاه است و پنير مايه او مقوى ماه وحموال او سه روز كه بعد از ظهر باشد مانع آبستنى زنان وبيه او جهة تشنج و امراض بارده نافع ومحلل صلا باتيت ايد وسارون فارسى است ايطا ماس درخت غربست ايقاقاس عفص سبز است ايرقان حنا است ايريزا عشبة النار است ايدع دم الاخوين است ايهيقان جرجير بريست ايمينون اسقو لو قندريون است ايرس بيونانى نحاس است ايوس بيونانى زنجار است ايساطيس بيونانى نبلج است ايكسلين برومى آبنوس است ايكده بتركى عنبر است ايپك بتركى ابريشم است ايوك بتركى قاقم است اينك بتركى بقر است ايشك بتركى حمار است ايپار اسم تركى مشك است ايلوا بهندى صبر زرد است ايرم ستار بهندى بابونج است بابونج به فارسى بابونه گويند در جميع اجزاء مثل اقحوانست مگر در گل كه كوچكتر از اقحوانست در دويم گرم و در آخر خشگ و لطيف ومحلل بجذب ومفتح ومدر بول و حيض و عرق و شير و مقوى دماغ واعصاب وباترياقيهء وجهة تب بلعمى وسودادى ومركبه وثيقه سينه و درد سر ونزلات و امراض دماغى وتحليل بقاياى رمد ورياح گوش ودرد جگر واحتا ومقعد ورحم واحتباس حيض وعسر بول وعسر ولادت واخراج سنگ مثانه و تسكين دردهاوورم جگر وربو ويرقان واعيأ وعفور وسودا وبلغم و قولنج ايلاوس شربا وضمادا نافع و طلاى او ملين او رام صلبه و نشستن در طبيخ او و به دستور نطول او در اكثر علل و امراض مفيد ومضر جلق و مصلح آن عسل و شربت انار وخائيدن او جهة قلاع وذر و او رجهة عرب منفجر بغايت نافع وقدر شربتش تا سه مثقال وبدلش قيصوم وبرنجاسف وقحوان وبيخ او كمرم وخشكتر و در افعال قوىتر از گل او و يك مثقال او با شراب و عسل بغايت محرك باه است و روغن بابونه كه به دستور و روغن كل ترتيب دهند گرم ومحلل او رام بارده ومجفف و طلاى او جهة تب و لرز بلغمى وسوداوى و ادرار عرق و رفع اعيا و تسديد مسام كه از سرما باشد وتمدد وتحليل رياح اعضأ و گرانى سامعه و درد كمر و مفاصل ونقرس نافعنت و گويند بخور بابونج باعث گريزاندن هوام مىشود و بادنجان معرب از فارسيست و به عربى مغدوغد گويند بستانى او دردويم گرم و خشك و گويند خشكى او درسيم است و مقوى معده ومفتح سدديكه از غير او بهم رسد و خود بنفسه مستدد وملين صلات با و با روغن ملين طبع و با سركه قابض ومدر بول وبالخاصيه مسكن صداع حار و خوشبو كنندهء عرق ورافع صنان كه بدبوئى زير
(٤٠)