ب در دوران ساسانيان مايهء طب دوران هخامنشى به دوران ساسانيان انتقال يافت منتهى بر اثر اختلاف مذهبى كه در امپراطورى روم شرقى بين امپراطوران و علماء و پزشكان پيدا شد دوره جديدى در تاريخ طب ايران و نتيجه آن بر روى طب اسلامى هويدا گرديد كه شايان دقت و توجه فوق العاده است.
دانشمندان روم شرقى به ممالك مجاور مخصوصا ايران مهاجرت نموده و با كمك پزشكان ايران و حمايت پادشاهان ساسانى به خصوص شاپور اول و شاپور دوم و انوشيروان دادگر به افاده فضل و دانش اشتغال ورزيده و نتيجه آن چنين شد كه بيمارستان و مدرسه طب جندى شاپور تأسيس گرديد كه در آن هم به درمان بيماران مىپرداخته و هم تدريس طب به عمل مىآمد و اين دوره يكى از ادوار درخشنده تمدن ايرانى و يكى از منابع بزرگ طب اسلامى مىباشد كه كتبى چند نيز از يادگارهاى اين عهد باقى مانده است.
در دوران انوشيروان پادشاه بزرگ ساسانى انقلاب بزرگى در عالم طب ايران (بلكه دنيا) پيش آمد كه كم نظير است و آن تأسيس " كنگره پزشكى " است بدين معنى كه انوشيروان دادگر در سال بيستم سلطنت خود امر داد اطباء جندى شاپور به دار السلطنه مدائن (تيسفون) حاضر گردند و انجمنى برپا سازند كه اطباء به مباحثه و مناظره پردازند و درباره طب و فلسفه بحث وفحص نمايند و اولين كنگره با حضور چهار طبيب بزرگ در دربار پادشاه ساسانى تشكيل يافت كه عبارتند از:
1 جبرئيل طبيب جندى شابورى كه سمت حكيماشى گرى داشت.
2 بيادق طببب كه به ترجمه و تاليف كتب طبى اشتغال داشت.
3 سرجس رأس العينى فيلسوف كه ترجمه كتب فلسفى را مىنمود.
4 برزويه حكيم كه به ترجمه كتب حكماى هندى اشتغال داشت.
پس بيان مطلب بالا از اين نظر بود تا اندازهاى روشن شود كه در دوران ساسانيان ترجمه و تأليف كتب طبى و اقتباس از كتب يونانيان و هنديان معمول بوده و آثار گرانبهائى از آن دوران به يادگار مانده است كه اگر بخواهيم به شرح تمام آنها بپردازيم مطلب به درازا كشد.
ج در دوران اسلامى پس از غلبه عرب بر ايران و انقراض سلسله ساسانيان و اشاعه زبان عربى تمام ميراث ساسانيان به اضافهء ميراث بزرگ يونانيان به مسلمين واگذار گرديد.
مثلا در دوران ساسانيان بيمارستان و مدرسه طب در جندى شاپور بود اما در دوران عباسيان اين مركز (يعنى جندى شاپور) به بغداد انتقال يافت.
توضيح آنكه خلفاى عباسى مخصوصا هارون و مأمون بر اثر تشويق فوق العادهاى كه از علماء و دانشمندان نمودند و اطباء جندى شاپور را گاهى به عنوان معالجه و زمانى براى استقرار در بغداد به اين شهر خواندند كم كم بغداد مركز علم به خصوص دانش پزشكى گرديد و ستارهء جندى شاپور به حالت افول رفت.
هارون و مأمون در تشويق علماء چنان كوشا بودند كه مىگويند مأمون به وزن ترجمههائى كه حنين بن اسحق عبادى معروف از يونان به عربى مىنمود طلا مىداده است.
مىگويند دار الترجمه اى كه حنين رياست آن را عهده دار بود نود نفر مترجم و شاگرد داشته است.
خلاصه آنكه به بركت تعاليم اسلامى كه دربارهء خيرات و ميراث و طلب علم تأكيدات بليغه شده مسلمين به خدمات بزرگى در علم طب و ترجمه و تأليف و تصنيف كتب توفيق يافتند و اينك كوشش مىشود كه اين قسمت يعنى ترجمه و تاليف و تصنيف كتب طبى كه رابطه آن با همين كتاب " تحفه حكيم مؤمن " بسيار زياد است كمى مشروح تر بيان گردد.