بوده است) به مانند اين دوران نبوده بلكه تلمذ در خدمت استاد به اشكال مختلفه مثل ديدن بيماران و نسخه نويسى و امثال آنها بوده چنان كه تا يكصد سال قبل (بلكه تا پنجاه سال قبل) در كشور ما هنوز اين رويه رايج بوده است بنابراين براى كسى كه مىخواسته چنين كتابى تأليف نمايد جز آنچه در خدمت استادش بايد بياموزد از كتابهاى قدما هم بايد استفاده كامل نمايد و اين مطلب از خلال صحائف تحفه وديباچه كتاب به خوبى مشهود مىگردد بدين شكل:
".. و به جهت اقتصار اسامى قائلين هر اثر را و دواء مجهول الماهية كه در كتب ملاحظه شده در قيد تحرير در نياورده، و در ذكر درجات كيفيات آنچه بتجربه و قياس آنست دانسته به همان اكتفا نموده مگر در بعضى كه اشاره به آن لازم بوده ذكر كرده و دريافت زيادتى اين مجموعه بر اختيارات بديعى و ساير كتب انصاف و دانش و استقرار پوشيده نخواهد.. ".
اما نكته اصلى كه بايد مد نظر داشت آنكه عموم مؤلفات طبى در هر رشته از طب به سبك و سياق تأليف اولى با اضافاتى چند به عمل آمده و تحفه هم يكى از آنهاست با مراعات چند نكته اساسى كه در تأليف آن به كار رفته است.
اول آنكه تقريبا مىتوان گفت پس از كتاب ذخيرهء خوارزمشاهى از دوران خوارزمشاهيان تا دوران شاه سليمان صفوى كتابى بمانند تحفه در زبان پارسى به رشته تحرير در نيامده است.
دوم آنكه كتاب تحفه نتيجهاى از مطالعات و تجارب شخصى مؤلف و استفاداتش از اغلب كتب تأليفى قبل از وى مىباشد، چنان كه مؤلف در مقدمه كتب بدان اشاره مىنمايد بدين نحو:
"... با وجود حدت صائب و ذهن ثابت مدتى دراز بر معالجات به دستور اجداد و استادان امجاد كوشيده و مجربات چندى از آن مخلف گشته خواست كه در سلك جمع و تربيت آورده تا آنچه اين خادم مخاديم نجيب محمد مؤمن حسينى طبيب مجرب يافته و از صاحبان تجربه اقتباس نموده مجموعه سازد بنابراين لازم دانست كه به قدر امكان در تشخيص ادويه با رعايت اختصار پردازد و باعث ديگر آنكه چون مؤلف اختيارات بديعى (1) بلغت فارسى نوشته و مساهله در تحقيق ادويه و بيان خواصى نموده و عطاران بى بضاعت به آن اكتفا كرده كتب معتبره متروك گشته و از جهت اشتباهات او اكثر ادويه مؤثره مبدل بعديم الخاصيه شده خواست كه به قدر امكان آنچه محققين اين فن تحقيق نمودهاند و هر چه صاحب اختيارات ذكر ننموده در سلك تحرير آورده