طبع وبشره ومصلح ادويه ومضضعف قوه آن ومانع جمود اعضأ ورافع ضرر سرما واكتحالش مقوى بصر وجهة رفع بياض رقيق وجرب و سلاق نافع وجهة نزول آب قائم مقام قدح وطلا كردن كرم او مسكن الم گزيدن عقرب وچون روغن تازهء زيتون را بجوشانند تا بنصفه رسد بدل عتيق مىشود وقدر شربتش تا هفت مثقال است زيت الانفاق روغن زيتون نا رسيده است واو معتدل قابض است وگويند در آخر اول سرد ودر اول خشك است مسخن بدن ومدر ومفتت حصاة ومواق معده ومقوى لثه ودندان ومانع ادرار عرق وصاف كنندهء اخلاط ومفتح سدد وقاطع عفوثه ومقوى اعضأ ومغسول او موافق درد اعصاب ومواد حاره ونيكو كنندهء رنگ رخسار است وروغن زيتون برى قائم مقام روغن گل سرخ ورادع ومبرد ومانع عرق وحافظ سياهى موى وانتشار او ومقوى دندان متحرك ومانع سيلان رطوبات لهات وقاطع خون لثه است وجمعى مطلق روغن زيتون را در افعال مذكوره نافع مىدانند ومخصوص نوعى دون نوعى ندانسته وهر چند كهنه تر شود قويتر شود وآنچه از هفت سال بگذرد بهتر از روغن بلسان دانستهاند وبعضى قايلند كه تا چهار هزار سال ميماند وگويند چون بيست ودو درهم او را با مثل او عسل وثلثان او كندر وروغن شونيز بالمناصفه درحمام سه روز بنوشند وآب سرد در آنروزها نخورند از جميع دردهاى بارده وخدر وفالج وامثال او نجات يابند وپيران صد ساله را هيجان شهوة شود ومجرب دانستهاند وروغنى كه از زيتون متعفن گيرند مولد خلط فاسد وبسيار منجر ومولد حكه ومصلحش شربت بنفشه است وچون روغن زيتون را با مثل او آب بجوشانند تا آب بسوزد وتجديد آب به دستور اول نمايند تا شصت بار وبعد از آنكه آب سوخته شود چندان بجوشانند كه بنصف ر سد بمراتب شتى بهتر از روغن بلسان ودر او اسرار عجيبه است زيناد ثقل روغن زيتونست كه او را در ظرف مسن بحد غلظه بجوشانند وبعد از آن بيفشارند ودر دويم گرم ودر افعال قويتر از خضض وضمادش جهة درد مفاصل وعرق النسأ ونقرس واستسقا والتيام زخمهاى بدن لاغر وبا شراب وبا ماء العسل جهة درد دندان وبا نقبيع بر مس جهة جرب دواب نافع وهر چند كهنه شود ورافعال قويتر ودر ابدان مرطوبين مولد قروح است زيت السودان روغن ثمريست مثل بادام كوچكى ولوز البربر نامند واز درخت خارناك بهم مىرسد وخار مذكور ادواب ميخورند ودر عراق تنگس نامند وبادام كوهى نيز نامند وبطعم روغن شيرين خوشبو است در دويم كرم ودر اول تر وگويند خشك است ومولد خون صالح و ملطف اخلاط وجهة امراض سودا وى وبارده مثل جنون ووسواس وفالج وحذر وادرار فضلات وتفتيح سدد واو رام بارده نافع است ومؤلف اختيارات بديعى غير روغن لوز البربر دانسته است زيت الشلجم بلغة صعيد مصر روغن افنيقطس است زيت الجبل بلغة نواحى مصر اسم نفظ است زبيق به فارسى سيماب وجيونه نامند از جملهء فلزات ومتعدد نيست شبيه بنقرهء گداخته واز گداز سنگهاى سرخ شنجر في بهم مىرسد ودر بعضى بلاد بارده مثل مغرب وروم واقلم هفتم قطراتى است كه از خاك متكون ميكردد ودر غير ظروف شيشه وسرب وقلعى وجلد سگ آبى وطلا ونقره معدوم مىشود ودر دويم سرد ودر سيم تر وباحدة وقبض واستنشاق دود محرق او مورث فالج وبطلان سامعه وزردى رخسار وموجب فساد قوتهاى دماغى و گريزانيدن هوام وطلاى كشته ء او با تخم خربزه وبا بادام تلخ جهة جرب وحكه ورفع جميع آثار وآكله وسعفهء رطبه وقروح سايله ورفع فمل مجرب وبا كندر وراتيانج وموم وروغن زيتون جهة دانهاى آتشك از مجرباتست وبه دستور دود همين ادويه همين اثر دارد بشرطيكه بحلق وبينى وگوش نرسد ودر يك هفته سه بار بخور كنند وغذاهاى نمكدار وغير لطيف نخورند وبعد از ثقيه دود دهند وچون زبيق را كشته بريسمانى ماليده برگردن به بند ند مانع تكون قمل گردد وضماد غير مقتول او نيز جهة خشك كردن دانهء آتشك وقروح مجربست وخاك زبيق كه در ظرف آن بهم مىرسد در جميع آثار مثل مقتول اوست ودر سميت مانند آن وآشاميدن غير مقتول ادبى سميت وبسرعة از امعأ فدع مىشود وبا مغص ودرد قوى وچون نا كشتهء او را در هر سال هر چند روز ودر هر روز بقدر حبهء تا يكدانگ بنوشند وبتدريج زياد كنند وگوشت آب بعد از آن بخورند باعث مغص نمىشود وجهة حفظ صحت وتقويه باه وهاضمه وقوه بنيه بيعديل است وقدر شربت غير مقتول تا دو درهم وبدلش مصاص محلولست ومصعد او بسيار كرم وبا حدة واز سموم قتاله ومجردن خلط ومحلل قوتها ومقطع است وطريق تصعيد در دستور اول مذكور است وچون غير مقتول او را با نقرهء خالص حل نموده بر مس بمالند وبآتش برندمس را مفضض كرداند وطريق عمل در دستورات مذكور است حرف السين سارج بهندى برهين نامند برگيست بيساق وگل ودر آبهاى ايستادهء بلا دهند ميرويد وبرگش شبيه به برگ كردكان ومايل بسياهى وگويا غبار بر آن نشسته وخوشبو وحنين
(١٤١)