انيسون از هر يك يك ل خصبة الثعلب 22 ل شقاقل 25 ل اگر مربا باشد بهتر است كثيرا نعناع خشك از هر يك 2 ل عسل كف گرفته 75 ل دوشاب زردك ل اگر دو شاب زردك نباشد عسلرا صد وده ل بايد كرد معجون قرص افعى جهة توالد وتناسل مجربست وبغايت مبهى ومقوى وموافق بارد للزاج وپيران وحافظ صحت ايشان وجهة امراض عصبانى ورقت منى ونيكو كردن رنگ رخسار وتقوية هاضمه وتفريح ورفع وحشت سوادوى نافع است خصية الثعلب دارچينى زنجبيل از هر يك 6 ل كبابه قرنفل دار فلفل از هر كدام ال مفز فسق مغز بادام شيرين نارحيل مفشر از هر يك 2 ل ابريشم مقرض اشته انجدان پنير مايهء شتر اعرابى تخم كرفس تخم يونجهه تخم هليون تخم كراث تخم شلغم تخم خيار تخم فبيط تخم جرجير بوزيدان جدوار جلغوزه كبار وصغار تخم مرتب خولنجان قرفه تودرى سرخ وسفيد بهمن سرخ وسفيد زردك مغز حب القلقل معز حب البن فلفل لسان العصا فير بصل العنصل المشوى خسك مربى خردل عاقر قرحا از هر يك يك مثقال عنبر اشهب مشك از هر كدام 2 ل زعفران ول ورق نقره ورق طلا ال قرص افعى عشر ادويه عسل كف گرفته دو مثل ادويه بسرشند فصل پنجم در مفرحات مفرح عبارت از نفزيست كه مشتمل باشد بر تصفيهء نفس كه عبارة از روح حيوانيست وقوتها وفكر وتقوية آلات آن چه ادراك يا نفس مجرد است وهر چند آلات قوى باشد واز كدورات بعيده وحواس باطنى وظاهرى صحيح باشد باعث ادراك بيشتر مىگردد واين تفريح به سبب هر يك از قوتها بانفراده مىشود مثل شيندينهاى ملايم طبع از قوة سامعه وبمعجموعه وبر سبيل ازدواج مىباشد وهر چه نفس را از مشاغل خارجه باز داشته مشغول بعالم تجرد خود وادراك كمالات كرداند مفرح حقيقى است وهر چه باعث ادراك لذات خارجى ومحسوب بحسب تقاضاى هر يك از قوتها كرد ومفرح مجازى ودر آن هر چند اسباب مجتمع باشد تفريح است خواهد بود مثل جمعيت صحت مزاج وعدم اخلاط رويهء بدنى يا شنيدن سامعه ملايماة قوة سمع ود بدن مقبول باصره وآشاميدن لذيذ ذائقه وبوئيدن ملايماة شامه واحسايس كيفياة معتدلهء ملموسه وادراك صور جزئية ملايمهء حس مشترك وخيال ودريافت معانى جزئية موافقه وهم وتركيب مناسبهء متخيله در آن حفظ معانى وجزئية بانوسه حافظه وصحت قوتهاى باعشه ومحركه وقوتهاى غاذيه ومولده پس در تفريح مفرعات وجود امور مذكوره شرط است وبحسب تفاوت اشخاص تقوية قوتهاى بدنى متفاوت لهذا مفرحات متعدد تركيب يافته است مفرح ياقوتى شيخ ابوعلى كه در ادويهء قليبه ذكر كرده وفى الواقع تركيب بسيار شريفست ومكرر حقير والد مرحوم تجريه نموده وبا اندك تصرفى در زيادتى وكمى موافق جميع امزجه است جهة توحش وسوداوى وانواع ماليخوليا وتفريح ونشاط وتقوية اعضاى رئيسه وجهة ناقهين واكثر امراض معده وخفقان بغايت نافع است قرصا ومعجونا استعمال ميتوان كرد مرواريد كهربا بسد يك او نيم ابريشم مقرض سرطان محرق نهرى از هر كدام يك ل ويكدانگ نخالهء طلا دو دانگ لسان الثور 5 ل ياقوت يك م تخم فرنجمشك تخم بادروج تخم باد رنجبويه برگ از هر يك 3 م بهمن سرخ وسفيد عود هندى حجر ارمنى مغسول الاجورد مغسول مصطكى سليخه دار چينى زعفران هيل قاقله كبار بسباسه از هر يك ل افتيمون يك ل ونيم اسطو خودوس سرم جدوار يك ل واگر نباشد زرنياد عوض او بكنند بقدر سه ل درونج رومى دول تخم كاسنى 5 م تخم خيار 4 م ترنجبين ده م گلسرخ 4 م مشك 2 ل كافور يك ل عنبر يك ل سنبل ساذج از هر يك 2 م اين ادويه اصل وخميره است وگاه قرص كنند جهة معتدل المزاج قرصى يك ل وگاه بعسل تركيب كنند وهر نوع كه ميسازند جهة معتدل المزاج تغيير بدهند واگر خواهند كه بعد از تخمير وامثراج استعمال نمايند در او 5 ل افيون و 5 ل جند بيدستر هر دو با هم سوده داخل معجون كنند وانيز مان البته بعد از ششماه استعمال نمايند وغرض از ادخال افيون حفظ مزاج مركب است وادخال جند جهة اصلاح فيونست كه مركب باز بعد از ادخال افيون بر اعتدال خود باشد واگر كسى را سؤ مزاج حار غالب باشد ميبايد زعفران ومشك اين تركيب را نيم ل افيون كم كرده بدل چهار ل سناء مكى قسط يك م شاه تره يك ل ونيم كنند ودر اين تركيب يك م گلسرخ وهشت م تخم خرفه وهشت م طباشير ودوم تخم كاهو وسه م صندل داخل سازند وباقى ادويه بحال خود بگذارند وبه دستور با قرص سازند يا معجون نمايند واگر كسى را سؤ المزاج با رو غالب باشد واجب باشد كه در اين ادويه قشور بواكه ان بسباسه است وقشور اترج وعود بلسان وزنجبيل وفلفل سه م جند بيد ستر دوله وزن كافور نصف ل كنند واگر صاحب مزاج حار يكشربت از اين تركيب با يك ل طباشير ورب سوس بخورد وصاحب مزاج بارد شربتى از آن با طسوج جند بخورد كافى باشد واحتياج بتغير وبتديل اصل اين نسخه نيست ومرحوم حكيم محمد باقر ميگويد كه من بعضى از ملوك را علاج كرده ام ودر مرض ماليخوليا كه منجر نياشده بود باين معجون ودر نسخهء اين تركيب يك مثقال ياقوت رثانى اضافه كرده ام نفع عظيم مشاهده شد مفرح حار جهة خفقان وماليخوليا ووحشة وتقوية معده واشتها وهضم طعام نافع است وموى را سياه دارد ورنگ رخسار نيكو كرده اند با درنجبويه قشور را ترج وقرنفيل قرفه زعفران مصطكى جوز بوا قافله كبار نار مشك سگ بهتان زر نباد دردنج تخم بادروج تخم فر نجمشك بالسويه از هر يك دو جزو مشك و
(٣١٨)