شده و اكثر فلاسفه با اين معنى موافقند و خلاصه آن اين است كه: به ادله ثابت شده كه آنچه در اين عالم لباس هستى مىپوشد در عالمى فوق اين عالم نقشهاش با تمام خصوصيات از هيئت و زمان كشيده شده و تقدير شده است و نيز با براهين قاطعه به ثبوت رسيده كه خداوند نسبت به جميع ممكنات تواناست و هيچ موجودى از دايره مصلحت و علم و قدرت و ايجاد او بواسطه و يا بدون واسطه بيرون نيست و الا شايسته خدايى و مبدئيت براى ممكنات نخواهد بود.
بنابراين هدايت و ضلالت و كفر و ايمان و خير و شر و سود و زيان و ساير امور متقابله همگى به قدرت حق و تأثير علم و اراده و مشيتش بالذات و يا بالعرض منتهى مىشوند و اعمال ما نيز مانند موجودات ديگر به قضا و قدر اوست و با تعلق قضا و قدر