آيد و ترجيح بلا مرجح محال و مستلزم ترجح بلا مرجح است و استحاله آن اساس و پايه قانون عليت است.
بيان كامل اين برهان به اين نحو است: كه هر چيزى كه ذاتا ممكن باشد يعنى وقوع ولا وقوع او روا باشد، وقوعش نيازمند به عامل مرجح مىباشد چون ترجح بلا مرجح محال است، و اگر فاعل امرى بدون شعور و اراده باشد، وقوع امر ممكن از آن فاعل دلالت بر مجبور بودن او در آن امر مىنمايد، مگر اينكه فاعل داراى حكمت و ادراك باشد و حكمت هم عين ذاتش باشد. و اگر طرف اين فرض را قبول كند خدا را قبول كرده است.
پس از اين مقدمه مىگوئيم در اينكه آفتاب و ماه با حركات خاصه خود در مسير و مداريكه براى آنها معين شده در نقاط معينى وارد مى شوند از آن نقاط بيرون مىآيند، به عبارت ديگر طلوع و غروب مىكنند، ترديدى نيست اگر قادرند غروب كنند و برنگردند، يعنى طلوع نداشته باشند، بايد اين معنى در آنها محقق شود، چه همانطوريكه طلوع و غروب هر دو جايز و ممكن است، طلوع بدون غروب و غروب بدون طلوع نيز جايز مىباشد. حال كه هميشه به يك منوال حركت مىكنند معلوم مىشود ناچار از حركت يكنواخت مىباشند و نيروى قادر و غالبى آنها را مجبور به اين حركت يكنواخت كرده و آن خداست، زيرا كه ممكن نيست محرك آنها بدين طريق مخصوص، دهر وطبيعت باشد، يعنى طبيعت يكى از دو شق را با تساوى نسبت انتخاب كند. همچنين بلندى آسمان و پستى زمين و بقاء آنها به يك حال بدون سقوط آسمان و صعود زمين با آنكه خلاف اين ثبات و بقاء نيز جايز ست، دليل اين است كه نيروئى آنها را مسخر و مقهور به اين وضع ثابت نموده است.
يادآوريهاى سودمند:
" الف " - امام در مقام استدلال و اقامه برهان در بخش نخست به دو قسمت استدلال كرده:
1 - حركت آفتاب و ماه.