مستوجب عقاب الهى گردم، اندرز من اين است: وقتى شما مجلسى از علما وفقها تشكيل مى دهيد تا يك امر مهم دينى را مطرح كنيد، بهتر است اين امر در اطاقهاى در بسته صورت مى گيرد، ولى در بيرون آن مجلس، صاحب منصبان لشكرى، وزرا، أمرا و نويسندگان پشت در، ناظر و شاهد آن هستند و مذاكرات اين مجلس در خارج مطرح مى شود و چون مى بينند كه شما رأى علما وفقهاى اكثريت را تحت الشعاع رأى فردى قرار مىدهيد كه جمعى از مردم معتقد به امامت او هستند و معتقدند كه او شايستهء مقام حكومت اسلامى است، اين امر موجب مى گردد كه كم كم مردم به او توجه نمايند و از بنى عباس روگردان شوند، و حكومت تو و خاندان عباسى سقوط كند و امامت و خلافت را از تو گرفته به او محول كنند.
معتصم سخت تحت تأثير سخنان وسعايتهاى او قرار گرفت و به او گفت: خداوند تو را در مقابل اين پند و اندرز ضرورى، جزاى خير دهد! روز چهارم دستور داد يكى از نويسندگان دربار از جمعى از وزراء و أمراء دعوت به عمل آورد و محمد بن على النقى را نيز دعوت كند. هنگامى كه از آن حضرت، دعوت به عمل آمد، نپذيرفت و فرمود مگر نمى دانيد كه من در اين گونه مجالس، شركت نمى كنم. دعوت كننده اصرار ورزيد كه اين مجلس فقط براى اطعام است و جمعى از وزراى خليفه، حضور دارند و مى خواهيم به عنوان تيمن وتبرك هم بوده، قدم رنجه فرموده و ما را مفتخر سازيد. با اصرار و تأكيد او، امام، پذيرفتند و در مهمانى شركت كردند. پس از صرف طعام احساس مسموميت نمودند و فورا مركب خود را خواست تا حركت كند. صاحب خانه تعارف كرد كه زود است و هنوز انتظار بيشترى از شما داريم. امام (عليه السلام) فرمودند: براى تو بهتر است هرچه زودتر خارج گردم. به فاصلهء يك شبانه روز از آن مهمانى، امام جواد (عليه السلام) مسموم از دنيا رحلت نمود و در مقابر قريش، پشت قبر نياى بزرگش، امام موسى بن جعفر (عليه السلام) مدفون گرديد. (1)