((اول)) سگ بطورى تربيت شده باشد كه هر وقت آن را براى گرفتن شكار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگيرى كنند بايستد، ولى اگر پس از نزديك شدن به شكار و ديدن آن به جلوگيرى نياستد ضرر ندارد و لازم نيست كه عادتش اين باشد كه تا صاحبش نرسد از شكار نخورد، بلكه اگر عادتش اين باشد كه پيش از رسيدن صاحبش از شكار مىخورد ضرر ندارد و همچنين اگر عادت به خوردن خون شكار داشته باشد اشكال ندارد.
((دوم)) صاحبش آن را بفرستد و اگر از پيش خود دنبال شكار رود و حيوانى را شكار كند خوردن آن حيوان حرام است. بلكه اگر از پيش خود دنبال شكار رود، و بعدا صاحبش بانگ بزند كه زودتر آن را به شكار برساند اگر چه بواسطه صداى صاحبش شتاب كند، بنابر احتياط واجب بايد از خوردن آن شكار خوددارى نمايد.
((سوم)) كسى كه سگ را مىفرستد بايد مسلمان باشد، به تفصيلى كه در شرائط شكار با اسلحه گذشت.
((چهارم)) شكارچى وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد و اگر عمدا نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد.
((پنجم)) شكار بواسطه زخمى كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد پس اگر سگ، شكار را خفه كند، يا شكار از دويدن يا ترس بميرد حلال نيست.
((ششم)) كسى كه سگ را فرستاده، وقتى برسد كه حيوان مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد - ولى نه از جهت تأخير غير معمول در رسيدن به شكار - اما اگر وقتى برسد كه به اندازه سر بريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد حلال نيست.
(مسأله 2619): كسى كه سگ را فرستاده اگر وقتى برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد، چنانچه بواسطه تهيه مقدمات آن مانند بيرون آوردن كارد