(مسأله 2463): اگر كسى با زنى كه شوهر ندارد، و در عده غير هم نيست زنا كند، چنانچه بعد او را عقد كند و بچهاى از آنان پيدا شود، در صورتى كه ندانند از نطفه حلال است يا حرام، آن بچه حلالزاده است.
(مسأله 2464): اگر مرد نداند كه زن در عده است و با او ازدواج كند چنانچه زن هم نداند و بچهاى از آنان به دنيا آيد، حلال زاده است و شرعا فرزند هر دو مىباشد. ولى اگر زن مىدانسته كه در عده است و تزويج در عده جايز نيست، شرعا بچه فرزند پدر است و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يكديگر همان طور كه گذشت حرام مىباشند.
(مسأله 2465): اگر زن بگويد يائسهام نبايد حرف او را قبول كرد ولى اگر بگويد شوهر ندارم، حرف او قبول مىشود، مگر آن كه مورد اتهام باشد كه در اين صورت احتياط آنست كه از حال او جستجو شود.
(مسأله 2466): اگر بعد از آن كه انسان با زنى كه گفت شوهر ندارم ازدواج كرد، و بعدا كسى بگويد آن زن، زن او است، چنانچه شرعا ثابت نشود كه گفته آن كس صحيح است، نبايد حرف او را قبول كرد.
(مسأله 2467): تا دو سال پسر يا دختر تمام نشده، پدر نمىتواند او را از مادرش جدا كند. و احوط و اولى آنست كه بچه را تا هفت سال از مادرش جدا نكند.
(مسأله 2468): اگر ديانت و اخلاق خواستگار مورد رضايت باشد، بهتر آنست كه رد نشود، از پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله روايت شده كه هر گاه خواستگارى براى دختر شما آمد كه اخلاق و ديانت او مورد رضايت شما بود، دختر را به ازدواج او در آوريد، اگر چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگى بر زمين به پا خواهد شد.
(مسأله 2469): اگر زن مهر خود را به شوهر صلح كند، كه زن ديگر