آن زن اگر چه رضاعى باشند. ((نهم)) اولاد شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هر چه پائين روند، اگر چه اولاد رضاعى او باشند. ((دهم)) پدر و مادر شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هر چه بالا روند. ((يازدهم)) خواهر و برادر شوهرى كه شير مال او است اگر چه خواهر و برادر رضاعى او باشند.
((دوازدهم)) عمو و عمه و دائى و خاله شوهرى كه شير مال او است هر چه بالا روند، اگر چه رضاعى باشند، و نيز عده ديگرى هم - كه در مسائل بعد گفته مىشود - بواسطه شير دادن محرم مىشوند.
(مسأله 2474): اگر زنى بچهاى را با شرائطى كه در مسأله (2483) گفته مىشود شير دهد، پدر آن بچه نمىتواند با دخترهائى كه از آن زن به دنيا آمدهاند ازدواج كند، و چنانچه يكى از آنها فعلا زن او باشد، عقد او باطل مىشود، ولى جائز است با دخترهاى رضاعى آن زن ازدواج كند، اگر چه احتياط مستحب آنست كه با آنان ازدواج نكند، و نيز نمىتواند بنابر احتياط دخترهاى شوهرى را كه شير مال او است اگر چه دخترهاى رضاعى او باشند، براى خود عقد نمايد، و چنانچه يكى از آنها فعلا زن او باشد عقد او بنابر احتياط باطل مىشود.
(مسأله 2475): اگر زنى بچهاى را با شرائطى كه در مسأله (2483) گفته مىشود، شير دهد، شوهر آن زن كه صاحب شير است، به خواهرهاى آن بچه محرم نمىشود، ولى احتياط مستحب آنست كه با آنان ازدواج ننمايد، و نيز خويشان شوهر به خواهر و برادر آن بچه محرم نمىشوند.
(مسأله 2476): اگر زنى بچهاى را شير دهد، به برادرهاى آن بچه محرم نمىشود، و نيز خويشان آن زن به برادر و خواهر بچهاى كه شير خورده محرم نمىشوند.
(مسأله 2477): اگر انسان با زنى كه دخترى را شير كامل داده