و خرمائى را كه براى زكات مىدهد با خود او است.
(مسأله 1986): كسى كه (2) مثقال و (15) نخود نقره يا بيشتر از بابت زكات بدهكار است بنابر احتياط مستحب كمتر از (2) مثقال و (15) نخود نقره بيك فقير ندهد، و نيز اگر غير نقره چيز ديگرى مثل گندم و جو بدهكار باشد، و قيمت آن به (2) مثقال و (15) نخود نقره برسد بنابر احتياط مستحب به يك فقير كمتر از آن ندهد.
(مسأله 1987): مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتى را كه از او گرفته به او بفروشد، ولى اگر مستحق بخواهد چيزى را كه گرفته بفروشد، بعد از آن كه به قيمت رساند، كسى كه زكات را به او داده در خريدن آن بر ديگران مقدم است.
(مسأله 1988): اگر شك كند زكاتى را كه بر او واجب بوده داده يا نه، و مال زكاةدار موجود باشد بايد زكات را بدهد، هر چند شك او براى زكات سالهاى پيش بوده باشد، و اگر عين تلف شده زكاتى بر او نيست هر چند از سال حاضر باشد.
(مسأله 1989): فقير نمىتواند، پيش از گرفتن زكات او را به كمتر از مقدار آن صلح كند، يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد.
و همچنين مالك نمىتواند زكات را به مستحق داده و بر او شرط كند كه آن را به او برگرداند ولى اگر مستحق پس از گرفتن زكات راضى شود كه آن را به او برگرداند مانعى ندارد، مثلا كسى كه زكات زيادى بدهكار است و فقير شده و نمىتواند زكات را بدهد، و حال توبه كرده اگر فقير راضى شود زكات او را بگيرد و به او ببخشد اشكال ندارد.
(مسأله 1990): انسان نمىتواند از سهم سبيل الله قرآن يا كتاب دينى يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، مگر آن كه مصلحت عامه اقتضاى اين كار را