و بايستى بدستورى كه گفته شد عمل نمايد. بلكه اگر وقت نماز وسعت هم داشته باشد احتياط مستحب آنست كه نماز را نشكند و بدستورى كه گفته شد عمل نمايد.
(مسأله 1210) اگر يكى از شكهائى كه نماز احتياط براى آنها واجب است در نماز پيش آيد، چنانچه انسان نماز را تمام كند، احتياط مستحب آنست كه نماز احتياط را بخواند، و بدون خواندن نماز احتياط، نماز را از سر نگيرد، و اگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مىكند نماز را از سر بگيرد، نماز دومش هم بنابر احتياط باطل است، ولى اگر بعد از انجام كارى كه نماز را باطل مىكند، مشغول نماز شود، نماز دومش صحيح است.
(مسأله 1211): وقتى يكى از شكهاى باطل براى انسان پيش آيد، و بداند كه اگر به حالت بعدى منتقل شود براى او يقين يا گمان پيدا مىشود، در صورتى كه شك باطل او در دو ركعت اول نماز باشد، جائز نيست با حالت شك نماز را ادامه دهد، مثلا اگر در حال ايستادن شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر و بداند كه اگر به ركوع رود به يك طرف يقين يا گمان پيدا مىكند جائز نيست با اين حال ركوع كند، و اما در بقيه شكهاى باطل ظاهرا مىتواند نماز را ادامه دهد تا يقين يا گمان براى او پيدا شود.
(مسأله 1212): اگر اول گمانش به يك طرف بيشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود، بايد بدستور شك عمل نمايد. و اگر اول دو طرف در نظر او مساوى باشد و به طرفى كه وظيفه او است بنا بگذارد، بعد گمانش به طرف ديگر برود، بايد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند.
(مسأله 1213): كسى كه نمىداند گمانش به يك طرف بيشتر است، يا هر دو طرف در نظر او مساوى است، بايد بدستور شك عمل كند.
(مسأله 1214): اگر بعد از نماز بداند كه در بين نماز حال ترديدى