دستها مانعى هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان كند كه مانعى نيست.
(مسأله 719): اگر وظيفه او تيمم است و نمىتواند به تنهائى تيمم كند بايد از ديگرى كمك بگيرد تا دستهاى او را بر چيزى كه تيمم بر او صحيح است بزند و سپس آنها را بر پيشانى و دستهاى او بگذارد تا خود او در صورت امكان كف دو دست را بر پيشانى و بر پشت دستها بكشد و اگر اين ممكن نبود بايد نائب او را با دست خود او تيمم دهد، و اگر ممكن نباشد بايد نائب دست خود را به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد، و در اين دو صورت بنابر احتياط لازم بايد هر دو نيت تيمم را نمايند ولى در صورت اول نيت خود مكلف كافى است.
(مسأله 720): اگر در بين تيمم شك كند كه قسمتى از آن را فراموش كرده يا نه، چنانچه از محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند، و اگر نگذشته بايد آن قسمت را بجا آورد.
(مسأله 721): اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه تيمم او صحيح است و چنانچه شك او در مسح دست چپ باشد لازم است او را مسح كند مگر آن كه عرفا از تيمم فارغ شده باشد مثل اين كه در عملى كه مشروط به طهارت است داخل شده و يا موالات فوت شده باشد.
(مسأله 722): كسى كه وظيفهاش تيمم است چنانچه از بر طرف شدن عذرش در تمام وقت نماز مأيوس باشد مىتواند تيمم كند و اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبى تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد مىتواند با همان تيمم نماز بخواند.
(مسأله 723): كسى كه وظيفهاش تيمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مىماند يا از بر طرف شدن آن مأيوس باشد، در وسعت وقت مىتواند