" هشام ": اگر اراده مناظره و احتجاج داشته باشى از من ساخته است و براى آن آماده ام.
" بريهه ": منظورم مناظره است مىخواهم پرسش كنم كه پيغمبر شما از نظر قرابت نسبى با مسيح چه نسبتى دارد؟
" هشام ": پيغمبر ما پسر عموى جده مادرى مسيح است زيرا كه مسيح از طرف مادر از فرزندان اسحق است و پيغمبر ما از فرزندان اسمعيل مىباشد.
" بريهه ": مسيح را چگونه به پدرش نسبت مىدهى؟ پدرش كيست و چگونه از پدر متولد شده است؟
" هشام ": مىخواهى نسبت عيسى را از طرف پدر بعقيده شما بيان كنم يا بعقيده خودمان؟
" بريهه ": مىخواهيم به اعتقاد ما نسبت او را بيان كنى. (گمان كرده بود كه در صورتى كه مطابق اعتقاد نصرانيان نسبت عيسى را بيان كند در مناظره بر هشام غالب شود).
" هشام ": نصرانيان مىگويند مسيح قديم و از خداى قديم متولد شده است.
آيا كدام يك از آن دو قديم پدر و كدام يك پسر است؟
" بريهه ": آنكه به زمين فرود آمده پسر است و فرستاده و رسول پدر مىباشد.
" هشام ": چون پدر آفريننده است محكم تر و تواناتر خواهد بود.
" بريهه ": پدر و پسر در اين صفت متساوى مىباشند يعنى آفرينش بطور تساوى به هر دو مستند مىباشد.
" هشام ": اگر مساوى هستند چرا پدر مانند پسر به زمين نيامده؟ و چرا در صفت رسالت مانند خالقيت مشترك نيستند؟
" بريهه ": شركت در اين زمينه معنى ندارد زيرا پدر و پسر متحد و يكى مىباشند، فقط نام آنان مختلف است.
" هشام ": معقول نيست كه فقط نام آنان مختلف باشد، زيرا اختلاف نام دليل مغايرت آنان خواهد بود، و در صورتى كه در قدم و خالقيت والوهيت و ساير امور متحد باشند در نام هم متحد خواهند بود.