مىگفتند بهتر از اين بود كه به او نسبت تشيع دهند، چه در آن حكومت براى زنديق و كافر امنيت و آسايش و حريت و آزادى عقيده بود لكن براى شيعه امنيت و آزادى نبود بلكه غالبا فرارى و متوارى بودند و آثار و مؤلفات ايشان نظر بشدت تقيه مخفى و مستور يا زير خاك مدفون مىشد (چنان كه در حالات ابن ابى عمير نوشتهاند كه خواهرش نوشتههايش را از ترس دفن كرد و به اندازه اى زير خاك ماند كه پوسيد لذا رواياتش را با اسقاط سند و به اصطلاح مرسلا نقل مىكرد) و هشام بن الحكم هم از كسانى است كه از ستم جنايتكاران به جهان فرهنگ و دانش مصون نبوده اند و لذا در آخر عمر متوارى و فرارى بوده و از نوشتهها ومؤلفاتش جز نامى باقى نمانده است. چيزى كه بسيار مايه تأسف است فقدان " اصل " اوست چه يكى از اصول چهار صد گانه " اصل " هشام بن الحكم است.
علامه حلى فرموده هشام بن الحكم كتابهايى در توحيد ورد بر زنادقه و ماترياليستها و معتزله تصنيف نموده از آن جمله كتاب شيخ و غلام و كتاب ثمانية ابواب و كتاب رد بر ارسطاطاليس است.
شيخ طوسى قدس سره هجده كتاب و نجاشى بيست و نه كتاب وابن نديم بيست و شش كتاب در موضوعات مختلف به دو نسبت داده اند و از مجموع اقوال نتيجه مىشود كه هشام بن الحكم سى و يك جلد كتاب تصنيف و تأليف نموده است و جدول زير نام كتاب و راوى آن را معرفى مىنمايد:
نام كتاب - نام راوى اصل هشام - شيخ طوسى كتاب شيخ و غلام - ابن نديم و نجاشى الامامة - ابن نديم و نجاشى رد بر ارسطاطاليس - ابن نديم و نجاشى رد بر ثنويه - ابن نديم و نجاشى رد بر زنادقه - ابن نديم و نجاشى توحيد - ابن نديم و نجاشى