مجالس مناظره و كلام تشكيل مىداد و دبير كل آن مجالس هشام بن الحكم، و رياست علمى و اداره آن مجالس به عهده وى بود ".
على بن اسمعيل كه يكى از بزرگان متكلمان اماميه و معاصر با هشام بن حكم بوده و هرون الرشيد او را زندانى ساخته بود هنگاميكه در زندان شنيد كه هرون هشام را تعقيب كرده و جديت در طلب او دارد اظهار تأسف كرد و گفت " انا لله وانا اليه راجعون، هشام بازوى ما و استاد ما و مورد توجه در بين ما بود اگر از بين برود علم از بين مىرود ".
و چنان صيت شهرتش حوزه هاى علمى اسلامى را گرفته بود كه دانشمندان بنام با اينكه او را نديده بودند چنانچه در مناظره اى از شخصى شكست مىخوردند حدس مىزدند كه آن شخص هشام بن الحكم است چون فقط او را بعنوان قهرمان مناظرات مىشناختند چنان كه عمرو بن عبيد بصرى معتزلى پس از شكست در مناظره با هشام او را نمىشناخت گفت: آيا تو هشام بن الحكم نيستى؟ گفت نه. گفت آيا با هشام رفاقت و مجال است ندارى؟ گفت نه. با اينكه هشام خود را معرفى نكرد بلكه اصرار داشت كه شناخته نشود از روش مناظره كه براى عمرو بن عبيد تازگى داشت و شكست خورد هشام را شناخت و مورد تكريمش قرار داده او را در جاى خود نشانيد و مادامى كه هشام حضور داشت سكوت اختيار كرد. و ما كيفيت مناظره اش را با او در بخش مناظرات هشام خواهيم نوشت.
(7) مؤلفات هشام بن الحكم مؤرخان و دانشمندان علم رجال مانند شيخ طوسى و علامه حلى و ابن نديم و نجاشى كتب بسيارى را به هشام نسبت داده اند كه حكايت از سعه علم و اطلاعات وى نسبت به فنون مختلفه دانش مىنمايد ولى متأسفانه هيچ يك از مؤلفاتش در دست نيست، چون حكومت جائره عباسى با تمام قوى به ضديت و طرفيت با شيعه برخاسته و آنان را مجبور به اختفا واستتار افكار و عقايد خود مىكرد تا آنجا كه اگر به كسى زنديق و كافر