دور نگه دارم، و ستمگر چندان به حريم من نزديك شده است كه بايد به گوشهء عبا، او را از خود برانم.
(اگر قمريان شب هنگام، بر شاخسارها گريه و نالهء اندوه سر مىدهند، من هر بامداد نيز نالان و گريانم. پس از تو، حزن واندوه چنان در جانم ريخته كه ديگر مايهء زندگى ام شده، و در سوگ تو سرشك غم ديگر زيب و زينت من گرديده است. چه باك، كه سزاوار است آن كس كه عطر مرقد محمد (صلى الله عليه وآله) را تنفس كرده است، ديگر مشك و عنبر نبويد و اينها را به چيزى نيانگارد).
على بن عيسى إربلى صاحب كشف الغمه اين چند بيت را نيز به آن بانو نسبت داده است:
قد كان بعدك انباء وهنبئة * لو كنت شاهدها لم تكثر الخطب انا فقدناك فقد الأرض وابلها * و اختل قومك لما غبت وانقلبوا أبدت رجال النامحوى صدورهم * لما قضيت وحالت دونك الترب ضاقت على بلادى بعدها رحبت * وسيم سبطاك خسفا فيه لى نصب فليت قبلك كان الموت صادفنا * قوم تمنوا فأعطوا كلما طلبوا تجهمتنا رجال واستخف بنا * مذغبت غبت عنا فنحن اليوم نغتصب (1) مضمون ترجمه فارسى سه شعر اخيريه به اين ترتيب است:
و شهرها و سرزمينها تنگ و تار گرديدند پس از آنكه وسيع و گشاد بودند و فرزندان و نوادگان در رنج و تعب قرار گرفتند اى كاش مرگ قبل از تو با ما رو به رو مى گشت جمعى آن را آرزو كردند و به خواست خود نائل آمدند، جمعى از مردم به ما حمله ور شدند و در حق ما استخفاف به خرج دادند از آن روزى كه تو رخ بركشيدى و امروز ما خود مغصوب قرار داريم.