هر آن كس كه با تو محاجه نمايد، بگو كه: بيائيد همگى، فرزندان و زنان و خويشان خود را بخواهيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خداوند را بر دروغگويان قرار دهيم... ".
آرى وقتى مسأله دعوت نبوى و مقابلهء سران اديان ديگر با آن حضرت بالا گرفت و كار به جايى رسيد كه آنان رسول اكرم را دروغگو قلمداد كردند، با نزول اين آيهء شريفه، مرحلهء يك امتحان سخت و دشوار پيش آمد. قرار شد هر دو طرف با خانواده و فرزندان و خويشاوندان خود در برابر يكديگر صف آرايى كرده و به مباهله پردازند. يعنى هر كدام، لعنت خدا و نفرين و عذاب الهى را براى آن كسى كه در ادعاى خود دروغگو است خواهان شوند.
در اينجا فاطمه زهرا (عليه السلام) به تصديق اهل قبله و اجماع و عموم مسلمين ومحدثين عامه و خاصه، حتى خوارج و منافقان، مورد شمول اين آيهء شريفه است. زيرا باتوجه به اينكه در آيهء شريفهء مزبور آمده است كه هريك از شما زنان و بانوان و فرزندان خود را بخواهيد پيامبر اسلام از ميان زنان جز فاطمه (عليه السلام) جگر گوشهء خود، و از فرزندان جز حسن و حسين (عليه السلام) و از خويشاوندان جز على بن ابى طالب (عليه السلام) را كه براى او همانند هارون نسبت به موسى بود، فرد ديگرى را نخواست و فقط با همين گروه اندك، به راه افتاد تا براى مباهله برود و در مقابل صف مخالفين بايستد.
در اينجا پيامبر اسلام با جمع اين گروه كوچك و نورانى، در سال دهم هجرى براى مباهله با كشيشان و رؤساى مسيحيت آن روز حركت كرد.
از طرفى، گروه مقابل كه متشكل از رؤساى كليساها، اسقفهاى اعظم و رئيس مذهبى ملت نصارى و جمع ديگرى بود، روى هم رفته 14 نفر بودند كه خود را براى مباهله آماده ساخته بودند.
اما همين كه اسقف نجران، رئيس آن گروه، چشمش به اين كاروان نور وقدس و جلالت، افتاد، ناگهان درونش منقلب گرديد و با اشاره به ياران خود گفت: اى گروه نصارى! من گروه نورانى و سيماهاى الهى را در حال حركت مى بينم كه اگر دعا كنند كه خداوند كوهها را از محل خود تكان دهد، خداوند دعايشان را مستجاب خواهد كرد. هرگز با چنين گروهى مباهله نكنيد كه به هلاكت خواهيد رسيد و در روى زمين نصرانى باقى