نوع صغير خمانست خما فيطوس كما فيطوس است خمنجم نبات تو دريست وبلغة نبطى اسم خبازيست خماليون ما زريون سياهى است خمل سور نجانست خمسه او راق پنجكشت است خميره بنفشه اسم فارسى بنفشه مربى است خمير مايه اسم فارسى خميره است خميره به فارسى خمير ترش وخمير مايه گويند وآن آرد گندم است كه با روغن كنجد وروغن زيتون وشبر وساير روغنها وماست از هريك كه باشد سرشته گذارند تا ترش شود وبدبو شود وقدرى از آن داخل خمير نان ميكنند تا فطير نشود ومركب القوى ودر دويم كرم وخشك وبغايت جالى وملطف وجاذب از عق بدن وبا نمك كه زياده باشد مضج ومفتح دمل ومحلل او رام بارده ومسكن درد او وسى مثقال آبى كه در او خمير مايه كم ونمك بقدر چهار مثقال حل نموده باشند وبا چهار دانگ طباشير ومثل طباشير شكر ويكدانگ زعفران جهة رفع خمار وتشنگى وتب والتهاب مجرب وچون دو مثقال ونيم سركه نيز اضافه كنند جهة اسهال صفراوى واحتراقى مفيد وغرغره ء محلول او در آب با ربع آن روغن بنفشه جهة ورم حلق وضماد او با خسا وروغن ونمك جهة تحليل صلابات عظيم مايوسه مجرب وچون يكجر وآب نعناع ويكجز وخردل سائيده ونصف عشر خردل شب وسه چندان مجموع خمير مايه اضافه نموده ودر ده مثل همه آب بچوشانند تا بنصف رسد پس صاف نموده با نصف وزن او عسل بقوام آورند جهة تقوية هاضمه بمرتبه ايست كه صبر نتوان كرد ومنقى معده از اخلاط محترقه ورافع ومبهتى است وهر گاه بعد از معاجين باهيه بلافاصله بنوشند بغايت سريع الاثر است وچون خمير مايه را كوبيده وبا آب انار شيرين وامثال او بسرشند قائم مقام خمر است واز اسرار مكتوبه است ومضر سينهء عليل ومصلح او كتيرا وقدر شربت تا هشت مثقالست حمر مراد از ودر شرع يا يخمر العقل است يعنى آنچه عقل را بپوشاند ودر عرف از مطلق او شراب انگورى مراد است كه آب انگور صافرا در خم درون بزفت اندوده كرده مدتى در آفتاب وبعد از آن در سايه گذارند وغير انگور را نبيند نامند واصناف او بحسب افعال زياده بر شصت قسم مىشود وچون خردل وافعل كنند بدون جوشانيدن خمير مىشود وشيرين مىباشد وبار عقران باعث شده سرور وتقويه جكر ودل ميكردد وچون با دانهء انگور باشد قابض مىشود وريحان آنستكه خم را بعد از اندودن بزقت ويا بقير با موم عود وگشته بخور كنند وبا آب انگور مورد ومصطكى وبه شيرين وسيب بقدرى اندازند وبعد از آفتاب گذاشتن ظرف آن را در زمين دفن كنند وآنچه بر او ششماه نگذشته باشد مستطار نامند وبه فارسى دلا گويند وچون آب انگور را بجوشانند تا ربع وبسوزد ودر خم كنند او را جمهورى گويند وبيمزهء غليظ را قهوه نامند واو قاطع باه است وشرابيكه از يك سال تا دو سال گذشته باشد عتقيق گويند واو در سيم گرم ودر دويم خشك است وقديم او كه زياده از دو سال تا چهل سالست پيوسته او در سيم وتازهء او كه مستطار است در دويم كرم وتر واز ششماه تا يك سال در آخر دويم كرم ومايل رطوبت است واولى آنست كه بعد از جوشيدن اقلا تا سه ماه نگذرد استعمال نكنند وقويتر ازين اقسام زرد عتيق گويند وضعفترين همه تازهء سفيد است ورقيق او سريع النفوذ ومفتح وغليظ او دير هضم وكثير الغذا ومقوى اعضا وشيرين او ثقيل وغذائيه او غالب وترش شيرين او مفسد هضم ومضر عصب ومورث توحش وقسم قابض خمر حابس طبع وباعث خشونة سينه ودماغت معده وقوى الخمار وتلخ او جالى ومفتح وبا هضم ومولد سودا وسرخ خوشبوى او كه عبارة از ريحانيست معتدل وبهتر از ساير ومصدع است وبدبوى او مصدع است وبدبوى او مصدع ومورث امراض مهلكه ومشمس او كه در آفتاب رسانيده باشند وبعد از جوشيدن بسايه نبرده سريع الانحدار وبا تفريح بسيار ومولد بتهاى حاره وامراض حاره و مطبوخ او كه جمهورى باشد قليل ومستخن وهنضج ومقوى عصب ومصدع است ومدفون او كه خم را در زمين دفن كرده باشند واصلا در آفتاب نگذاشته باشند غليظ وديرهضم ومتعفن ومولد بتهاى مزمنه است وشراب كهنهء صرف موذى اعصاب ومورث سحج است وممزوج باعتدال مصلح حال بدن وممزوج با آب گشنيز باعث سستى اعضا واستسقا وثقيل ودير هضم وخفيف او سريع النفوذ وقديم او مضر حواس واعصاب وتازه او نفاخ ودير هضم ومورث امراض بلغمى وشراب تازهء تيره مولد سنگ مثانه ومستدد وصاف او مفتح ومدر است وبهترين شراب ما بين يك سال و دو سال معتدل القوام مايل تنكى وخوشبو است كه در رنگ ما بين سرخى وزردى باشد ودر تلخى وشيرينى متوسط وكام را بهم نياورد ودر قدر استعمال او اختلاف بسيار است وتا شصت درهم تجويز كرده اند وجالينوس وشيخ الرئيس اختلاف مقدار را بحسب امزجه واگذاشته اند ودر محرور المزاج قدريكه بدرقه طعام شود ورفع تشنگى كند وبحد سرور ونشاط مفرط نرسد واز قسم سفيد رقيق وزرد وسرخ وممزوج باشد ودر معتدل المزاج ومبرودين بقدر نهايت سرور واز قسم غير ممزوج باشد ودر قوى الابدان وصاحبان خلط غليظ قدريكه از حد علرب بثقل حواس وخواب رسد ومراعات اوقات هم از لوازم است بايد در تشنگى مفرط وگرسنگى بسيار وبعد از تعب وحركات فويه ودرسيرى مفرط ودر هواى بسيار گرم ووسط روزهاى تابستان استعمال نمايند وبحد مستى مفرط نرسد مگر در ماه يكدفعه كه باعث استراحت ارواح وقوى كردد واكثر فرموده اند كه اگر هر روز استعمال ننمائيد وبعد از پانزده روز يا يك هفته بياشامند اولى است وبه دستور شرط است كه در مكان استعمال او عطريات ونغمات وآب روا
(١٠٨)