اين معنى به علم و حيات با اينكه قدرت و ساير صفات وى نيز همين حكم را دارد سازگار نيست. و در اتحاد اقنوم علم با مسيح، بيان فرق نصرانيان مختلف است، " ملكائيه " (پيروان ملكا پادشاه روم) گويند: اقنوم علم، با جسد مسيح متحد گشته و با كسوت ناسوتى وى مانند آميخته شدن شراب با آب، امتزاج يافته است.
" نسطوريه " (اصحاب نسطور حكيم كه در زمان مأمون ظهور كرده و مطابق رأى خود در انجيل تصرفاتى نموده است) گويند: اقنوم علم مانند اشراق آفتاب بر بلورى، بر جسد مسيح تابيده است.
" يعقوبيه " (پيروان يعقوب برزغانى راهب قسطنطنيه) گويند: اقنوم علم بعنوان انقلاب به گوشت و خون مسيح با وى طورى متحد شده كه خداوند مسيح شده است.
بعضى گفتهاند: كه لاهوت به صورت ناسوت ظاهر شده چنان كه ملك به صورت بشر ظهور مىكند.
و بعضى گفتهاند: لاهوت با ناسوت مانند نفس و بدن تركيب يافته وجود مسيح را تشكيل داده اند.
بعضى گفتهاند: كه اقنوم (كلمه) گاهى وارد جسد مسيح مىشود و از او خرق عادات آشكار مىگردد، گاه از او مفارقت مىكند، لذا مسيح آفات و آلام را احساس مىنمايد به هر جهت تمام اين فرضيهها را جمله (وخلقه خلو منه) (مخلوق خدا از او خالى است) ابطال مىكند.
چنان كه با اين بيان مقاله عيسويان باطل مىگردد، همچنين مقاله بعضى از غلات باطل مىشود. غلات مىگويند: ظهور روحانى در كسوت جسمانى محال نيست.
بنابر اين مانعى ندارد كه خداوند به صورت بعضى از افراد كامل بشر جلوه كند و اولاى افراد بشر در اين جهت امير المؤمنين و اولاد معصومين وى مىباشند: چه در كمالات علمى و عملى بهترين مخلوقاتند، و لذا از ايشان كارها و دانشهايى كه از طاقت بشر خارج است آشكار مىشود. و نيز عقيده بعضى از صوفيه با اين بيان معصوم سازگار نيست چه بعضى از آنان مىگويند: سالك به مقامى مىرسد كه خداوند