سعهء آوردن دو فرد يا أزيد از افراد آب متدرجا داشته باشد وعبد اولا قدحى از آب دريا آورد ومولى احتمال بدهد يا يقين داشته باشد كه عبد بعد از اين تا آخر زمان مقرر قدحى ديگر از آب فرات مىآورد وخواهش أو به آب فرات بيشتر است از آب دريا پس از اين جهت تأخير انداخت آشاميدن آب را يا آنكه اين احتمال هم نميداد يا آنكه غفلت كرد لكن بسبب مانع خارجي آبرا نخورد تا عبد قدح آب فرات آورد از باب اينكه فهميد اينكه ميل مولى باو بيشتر است وهنوز ميلش وخواهشش باقي است، پس شكى نيست كه گفته ميشود كه عبد در اين هنگام باز أطاعت وامتثال مولى كرده است وخواسته أو را آورده است وصحيح نيست اينكه گفته شود در اين هنگام كه مولاي تو آب خواسته بود آوردى پس چرا ديگر بار اين آب را آوردى، بلكه استحقاق مدح وثواب را دارد [1] بجهت آنكه ثواب موقوف نيست بر بقاء بعث وتحريك حتمي، بلكه كفايت ميكند در أو بقاء بعض آثار أو كه خواهش باشد، بلكه بنظر عرفان بايد ثواب در اين هنگام بيشتر باشد از صورتيكه هر گاه ابتداء فرد أفضل را آورده بود بجهت آوردنش فرد أفضل را در اين هنگام بسبب مجرد وصرف تحصيل محبوب مولى است با قدرت أو بر ترك بجهت اينكه مفروض اينست كه استحقاق عقاب بفرد اول مرتفع است پس باكى ندارد عبد از ترك فرد أفضل، پس آوردنش أو را نيست) الا بجهت صرف تحصيل محبوب مولى، وأين كمال بندگى وأطاعت است (ما عبدتك خوفا من نارك ولا طمعا في جنتك، بل وجدتك أهلا للعبادة فعبدتك) ().
(٨٩)