خود را داشته است كه به برخى از آنها اشاره مى گردد:
حضرت رضا (عليه السلام) تا آغاز حكومت مأمون در زادگاه خويش، در شهر منور مدينه زندگى مى نمود و زندگى نسبتا آرام و بى مزاحمتى داشت ولى وقتى مأمون پس از خلع و قتل برادرش أمين كه به حكومت مطلقهء ديار اسلامى رسيد آن حضرت را از مدينه به خراسان فراخواند و مسألة اى به نام " ولايت عهدى " را بر آن بزرگوار تحميل نمود.
از سال 183 هجرى كه پيشواى هفتم امام موسى بن جعفر (عليه السلام) در زندان به دستور هارون ستمگر مسموم شد و به لقاى حق، شتافت، امامت و پيشوائى امام هشتم به مدت ده سال در دوران حكومت وى سپرى گرديد.
اين مدت، در آن عصر اختناق و استبداد و خودكامگى هارون، دوران آزادى نسبى و فعاليت فرهنگى و علمى امام رضا (عليه السلام) به شمار مى رود، زيرا هارون در اين مدت متعرض امام نمى شد و حضرت آزادانه فعاليت مى نمود، ازينرو شاگردانى را كه امام تربيت مىكرد توانستند علوم و معارف اسلامى و حقايقى از تعليمات قرآن را در حوزهء اسلام منتشر سازند و آنچه از معارف اسلامى انتشار يافته است عمدتا مربوط به اين دوره از حيات علمى امام رضا (عليه السلام) مىشود.
شايد علت مهم كاهش فشار از طرف هارون، نگرانى وى از عواقب قتل امام موسى بن جعفر (عليه السلام) بوده باشد زيرا گرچه هارون تلاش فراوانى به منظور كتمان اين جنايت به عمل آورد، اما سرانجام جريان فاش شد و موجب نفرت و انزجار مردم گرديد و هارون كوشش مى كرد خود را از اين جنايت بزرگ تبرئه سازد. گواه اين معنا آنست كه هارون به عموى خود " سليمان بن ابى جعفر "، كه جنازهء آن حضرت را از دست عملهء ظلم وى گرفته با احترام به خاك سپرده بود پيغام فرستاد كه: " خدا سندى بن شاهك را لعنت كند، او اين كار را بدون اجازهء من انجام داده است "! (1)