* ورود به بحث مورد نظر براى بيان ديدگاههاى والاى سياسى.
* بيان حوادث دوران فترت و رسالت.
* كلماتى در باب موقعيت ممتاز على (عليه السلام).
* شرح كوتاهى از توطئه ها بر ضد اهل بيت رسالت.
* استيضاح رئيس دولت تحميلى وقت.
* اقامه دليل و برهان از قرآن مجيد.
* تهييج و جلب نظر حاضرين و مجتمعين * شكايت از آن بيدادگريها به پدر بزرگوار.
درباره ء سخنان تكان دهنده و كلمات آتشين فاطمه (عليه السلام) آن سخنان عميق و ژرف بينانه و سرشار از بار مكتبى و دينى و طيف وسيع سياسى كه در آن روزهاى تاريك اسلام بر زبان زهراى اطهر (عليه السلام) جارى مى شد و مبارزهايى عميق و پردامنه را بنيان مى نهاد، در كتب و تواريخ متعدد، مطالب و مسائل و نكتههاى پر شورى بيان شده است.
از جمله درباره ء يكى از اين موارد، عبد الله بن حسن، با اسناد خود از پدران خويش روايت مى كند: هنگامى كه ابوبكر فاطمه زهرا (عليه السلام) را از حق مسلم خود، در مورد مزرعهء فدك محروم و ممانعت نمود، بانو فاطمه حجاب بر سر افكند و خود را با لباس كامل پوشانيد و با جمعى از زنان قريش و خدمتكاران خويش به سراغ ابوبكر رفت. او هنگامى وارد شد كه ابوبكر با جمعى از انصار و مهاجرين و ديگران نشسته بود. در آن جمع فاطمه (عليه السلام) از پشت همان پوشش و حجاب كامل اسلامى زبان گشود و سخن گفتن آغاز كرد. با كلماتى پر شور و لحنى لرزاننده چنان به حق و حقيقت و از حقايق مسلم سخن راند كه همهء حاضران در مجلس ابوبكر مات و مبهوت ماندند و از آن قوت بيان، و قدرت استدلال، در شگفت شدند. سخنانى كه تا آن روز هرگز سابقه اى نداشت و از كسى شنيده نشده بود: نه از قشر زنان و نه از قشر مردان معمولى و غير معصوم.
آرى، به راستى كه قلم ناتوان مى ماند و كاغذ اظهار عجز مى كند از اينكه بتواند قطره اى از درياى محاسن و مناقب و توصيف شخصيت ممتاز و بىبديل فاطمه (عليه السلام) را بيان كند. زبان و قلم ما انسانهاى ضعيف از وصف او عاجز و ناتوان است، و به راستى كه در مورد شخصيت برجسته زهرا (عليه السلام) وآثار گرانبهاى آن حضرت، تنها بايد خداى متعال