بخش چهارم / مبارزات سياسى و اجتماعى فاطمه (ع)...
اين شور شاعرانه و شعر حماسى نيست، اين بيان شورانگيز يك دل شيدا و شيفته نيست، اين جولانهاى يك قلم بى تاب نيست؟ بلكه تنها بيان گوشه اى كوچك از اين حقيقت بزرگ است كه فاطمه زهرا (عليه السلام) در تمام حوزههاى فرهنگ اسلامى و عرصههاى دينى و مذهبى و سياسى احكام خدا و قرآن، حضورى همه جانبه و فعال و قهرمانانه دارد. حضورى قاطع و سرنوشت ساز كه در هر گوشه از مكتب و مذهب ما، به عنوان نقطهء عطفى باشكوه، جلوه گرى مى كند و چون خورشيدى بى غروب و هميشه تابان، نور مى افشاند....
آرى، آن دختر عفيف و پاكدامن، آن بانوى معصوم و مظلوم، آن بانوى بانوان بهشتى، آن " مادر پدرش " كه دستى زخم آلود و شانه اى مجروح و لباسى كهنه و رنگ پريده از فرط كار و تلاش در خانه دارد، ولى فزونى شرم و حجب و حيا مانع مى شود كه حتى از پدر خود تقاضاى كمك كند، آن محجوب ترين و عفيف ترين زن عالم بشريت كه تلاش و زحمت در كنج خانهء پدر و سپس در خانهء شوهر و تربيت فرزندان پاك و بزرگوار و دلاور را بر هر چيزى و هر كارى ترجيح مى دهد، آن پرده نشين حرم ستر و عفاف ملكوت كه چشم آفتاب از ديدن سيماى مقدس و نورانى اش محروم است، در جاى ديگر و در هنگام ضرورت وقتى كه مبارزه و جهاد براى حفظ دين و حضانت كيان اسلام لازم مى آيد، ناگهان بى باك تر از هر قهرمان، پيشتازتر از هر سردار، قدم به ميدان مى نهد و پرچم مبارزه را بر دوش مى گيرد و در صحنههاى پيكار دينى و مذهبى و سياسى، فرياد و خروش بر مى دارد و لرزه بر اندام دشمنان مى افكند... ناگهان آن زن پرده نشين عفاف و پاكى، مبدل به قهرمان خستگى ناپذير صحنه ها، و فريادگر بى امان مبارزات الهى در راه حق و حقيقت مى گردد و نام خود را در عرصهء پيكارهاى دينى و سياسى - كه در اسلام راستين هرگز از هم جدا نبوده اند - به اوج و قلهء قدرت و بى باكى مى رساند....
آن زن هميشه مادر، آن كه از زمان طفلى و خردسالى نيز وظيفهء مادرى را بر عهده گرفته و به عنوان " مادر پدرش " نامبردار شده بود، آن دختر مبارز و مجاهد اسلام كه