بخش اول / ولادت صديقهء طاهره (ع)...
آفتاب، از كجا طلوع مى كند، از كجا نور مى افشاند، و پرتو پر تلألؤ خود را، از كجا همچون بارانى از پولكهاى طلايى و ذراتى از گرد نقره و قطراتى از شبنم عطر آگين، فرو مىپاشد؟...
اگر بر خاستگاه آفتاب طبيعت، افقهاى سيمابگون پهنهء جهان ما است، آفتاب معنويت و روحانيت، خانه اى ديگر بر خاستگاهى ديگر دارد: خانهء محمد (صلى الله عليه وآله) رسول خدا، پيامبر اسلام، و آخرين پيامبر الهى، خانهء نور و جايگاه آفتاب معنويت است....
اينجا، اين خانهء كوچك وساده، اما در عين حال شكوهمند و پر جلال - كه شكوه و جلال آن، نه در عظمت ساختمان كه در عظمت صاحب آن و عزت ساكنان آنست - خانه اى است كه آفتاب معنويت و روحانيت، در آن تجسم پيدا مى كند و آفتاب طبيعت، اين چراغ پر فروغ منظومهء شمسى، با چشم حسرت بدان مىنگرد....
و دو گستره ء انوار همين آفتاب زرتاب است كه آن اختر تابناك عصمت و طهارت، يعنى فاطمه زهرا (عليه السلام) چشم به جهان مى گشايد، تا چشم جهان را به تماشاى جمال پر جلال خود، خيره سازد....
... آرى، فاطمه زهرا (عليه السلام) آن اختر تابان عصمت و طهارت، در خاندان نور، در خانهء وحى، در فرودگاه فرشتگان آسمان، در منزلگه جبرئيل، در مشرق رسالت و تقوى چشم به جهان گشود، و جهان اسلام و افق معنويت و روحانيت را با طلوع مسعود وجود مبارك خويش، نورى ديگر و فروغى ديگر بخشيد....
او در خانه اى چشم به جهان گشود كه چشمان پر انتظار جهان انسانيت، در درازاى زمانها، و در فراخناى مكانها، بدان دوخته شده است. خانه اى كه چشم جهان و چشم تاريخ به شعاعهاى پر نور و گرم و گرمى بخش فروغ تربيتهاى آن و روشنايى تعليمات و اشراقات آن، خيره مانده است. خانه اى كه با همهء كوچكى و سادگى اش، مكتب پر عظمت و پر جلال و انسان ساز جهان انسانيت است. خانه اى كه جايگاه و پايگاه يگانه معلم راستين جامعهء انسانيت، در آن قرار داده شده است، خانهء محمد (صلى الله عليه وآله) خانهء پيامبر