اصول و پايههاى تعاليم ارزنده ء اسلام نام مى برد و از حكمت و فلسفهء هريك تجليل و تكريم شايسته اى به عمل مى آورد. و اينها همه نمايانگر گوشه اى از عظمت روح آن بزرگوار است. چه، تبيين و روشنگرى اين مسائل، خود حاكى از وقوف بارز و احاطهء كامل آن بانوى بزرگ نسبت به مسائل كلى و اساسى اسلام است، و نشان مى دهد كه اعتراضات و انتقادات گويندهء اين سخنان، طرح يك سلسله مسائل شخصى و خصوصى نيست، بلكه يك انتقاد اساسى و اصولى است كه بر مبناى احساسات شخصى استوار نبوده، و پايگاه محكم الهى و قرآنى، و زيربناى اصولى و عقيدتى داشته و تنها هدف او بيان مصالح اسلام و مصلحت مسلمين بوده است.
آرى اين خطابهء غراء و كوبنده نمايانگر اين حقيقت ارزنده است كه در مصالح عمومى مردم نه تنها سكوت وانزوا و مصالحه و مسامحه روا نيست، بلكه فرياد اعتراض سر دادن، و زبان به روشنگرى و انتقاد گشودن و مردم را بيدار و آگاه كردن، خود يكى از واجبات و فرايض مسلمين به شمار مى رود، و به ويژه افراد ذيصلاح و شايسته وظيفه دارند كه نسبت به انجام اين فريضه قيام و اقدام كنند. بدينسان آشكار است كه هدف زهراى اطهر (عليه السلام)، از بيان اين خطابهء پرشور و تاريخى، تنها به دست آوردن قطعه زمينى به مساحت چند كيلومتر - يعنى همان زمين معروف و تاريخى فدك - نبوده و نيست، بلكه هدف اصلى دختر پيامبر، محكوم ساختن شخص متجاوز و متعدى در هر لباس و در هر پست و مقامى است كه باشد، و اصولا محكوم و رسوا ساختن روح تجاوز و نفس تعدى و ظلم و ستم بوده است. ايراد چنان خطابهء تكان دهنده اى و بى نظيرى، آن هم در مسجد مدينه و كانون بزرگ اجتماعات مسلمين آن روز، خود نشانگر اين مسألهء عميق و دقيق است كه استيضاح رئيس دولت و حكومت، بيان ضعف ها و لغزش ها و احيانا بيان مظالم و ستمگرى ها، و انتقاد از روش سياسى و حكومتى غير صحيح او ديگر اركان دولت، يكى از وظايف آحاد ملت است و مسلمانان هرگز نبايد چشم و گوش بسته و بدون تحقيق و مطالعه و بررسى، مطيع و فرمانبردار هر حاكم بى صلاحيت و مطيع هر تصميم ناصحيح كه از سوى حكومت ناشايسته صورت مى گيرد باشند، هر چند كه آن تصميمات در ظاهر موافق اسلام هم باشند و در چهارچوب قوانين اسلامى جاى داده شده باشند. بلى، در اسلام هرگز چنين عذرها و بهانههايى پذيرفته نيست، و آنچه مطرح است تنها قدم