معيشتى آنان را فراهم مى سازد و آنان را در مبارزه با دشمن نيرو و قدرت مى بخشد.
و احتياج و نيازمنديهاى آنان را اشباع و مسدود مى سازد.
پاسداران و ارتشيان هم در ادامه وجود خود، بستگى تمام به وجود دادرسان و قضات و كارمندان و دبيران دارند، تا پيمان ها و قراردادها را محكم سازند و منافع كشور را منظور و محفوظ دارند. دبيران و نويسندگان، آنچه كه مربوط به حكومت است مى نويسند و ميان مردم رواج مى دهند و ملت را با آن اصول آشنا مى سازند.
گروهايى كه از آنان نام برده شد، به نوبت خود، باز نياز كامل به تجار و صنعتگران و صاحبان حرفه ها دارند، و اين طبقه وظيفه دارند گرد هم بيايند، و براى تجارت و كسب و كار، بازارها تشكيل دهند، و نيازمنديها و احتياجات مردم را تأمين سازند و از وسايل آسايش و راحتى، آنچه در دسترس همگان نيست، در اختيار مردم قرار دهند. طبقات فقير و نيازمند اجتماع، در موقعيتى قرار دارند كه بايد مورد مساعدت قرار گيرند. خداوند متعال براى همه گروه ها و طبقات، حدودى قائل شده است و فرماندار نيز وظيفه دارد تا در اصلاح امور طبقات و گروهها سعى و تلاش كند. او وظيفهء سنگين و مهمى به عهده دارد كه جز با همت و استقامت در برابر مشكلات و ناروايىها نمى تواند وظيفهء خود را انجام دهد. سرپرستى و فرماندهى پاسداران و سپاه را به فردى بسپار كه خلوص نيت و فداكارى او، در راه خدا و رسول و پيشوايت ثابت ومسلم شده باشد. چنين فردى بايد با تقوى صاحب فضيلت، و با تدبير باشد، تا بتواند آتش خشم را به موقع فرو نشاند. اگر تقصير كارى از او عذر خواست، بپذيرد و نسبت به ضعفا مهربان و نسبت به زورگويان و قوى پنجگان بيگانه باشد. زود تحت تأثير قرار نگيرد و ضعف و ناتوانى از خود نشان ندهد.
اى مالك! از ميان سران ارتش، فردى را انتخاب كن و به خودت نزديك گردان، كه افراد سپاه را به يك چشم نگاه كند و از امكانات خود در راه تأمين نيازهاى ارتش صرف نظر كند. و در حل گرفتاريها و مشكلات آنان كوشا وجدى باشد. او بايد با چنين اعمال انسانى و شايسته خود، ميان افراد ارتش ارتباط و جوشش خاصى بوجود آورد كه در نتيجه تلاش او همهء افراد سپاه يكسان و يكدست باشند و هدفشان در بر افكندن