عقلها و احساسات و ادراكات بشرى را مورد توجه قرار مى دهد و راه هر نوع دليل و برهان را مى بندد و عظمت و منطق، شكوه برهان خود را به اثبات مى رساند. و اگر تو را پند و اندرز مى دهد، مهر پدر و عاطفهء پدرى و راستى و وفا و گرمى محبت بى پايان را در آن خواهى ديد. اگر براى تو از ارزش هستى و زيبائيهاى خلقت و كمالات جهان هستى سخن مى گويد، آنها را با مركبى از نور ستارگان و ماه در قلب تو ترسيم مى كند. بلاغت بيان او از بلاغت قرآن سرچشمه گرفته است و با اصول و قواعد عربى پيوند دارد، تا آنجا كه گفته اند: " گفتار او از كلام خداوند پائين تر و از سخن مخلوق بالاتر است ".
3. على (عليه السلام) و مساوات و عدالت در فرمان به مالك اشتر، عبارتى جلب توجه مى كند كه در قاموس حقوق بشر امروز، اهميت بسيار دارد. و آن توصيه و سفارش افراد كشور و آحاد ملت است كه با اين كلمه آغاز مى گردد: " الناس صنفان اما أخ لك في الدين أو نظير لك في الخلق ". يعنى در چارچوب مملكت دارى تو از نظر خلقت و آفرينش، مردم كشور بيرون از دو رقم نيستند:
يا برادر دينى تو هستند يا نظير و همتاى تو از نظر خلقت و آفرينش ". تفسير سخن امام (عليه السلام) اين چنين است: افراد كشور اگر برادر دينى تو هستند، اسلام وظائف و حقوق حدود آنان را معين كرده است، و تو وظيفه دارى طبق فرمان الهى در مورد آنان گام بردارى و نمى توانى كوچكترين حقوق آنان را ناديده بگيرى و مورد بى توجهى قرار دهى. و اگر از نظر دينى با تو برابر و هم كيش نيستند و پيرو اديان ديگرى هستند، اين امر ايجاب نمى كند كه تو حقوق و حدود آنان را مد نظر قرار ندهى، بلكه آنان هم همانند تو آفريدهء خداى قادرند و بشر هستند و خواسته ها و اميال و نيازمنديها و حقوق و حدود و احساسات و عواطفى همانند تو دارند. و تو موظف هستى كه خواست ها و آزادىهاى آنان را همانند برادران دينى خويش رعايت كنى، و اگر نه مرتكب خلاف مأموريت خود گشته اى و در انجام رسالت خويش كوتاهى و قصور ورزيده اى ". نويسندهء مسيحى، كه بارها از نوشتههاى تحقيقى او در اين كتاب مطلق نقل كرده ايم، هنگامى كه به اين سخن امام مىرسيم، احساس باطنى او اوج مى گيرد و اعلام مى كند كه هنوز سازمان ملل و حقوق بشر آن نتوانسته است به راز بزرگى كه على (عليه السلام) در 14 قرن پيش به آن