حسابش خداوند باشد، كارش ساخته است. بدان كه هيچ امرى در تباهى نعمت ها و خسران و بدبختى، نظير ظلم و بيداد نيست. ظلم خانه ها را ويران مى كند. خداوند هميشه در كمين بيدادگران و ستمكاران است. پسنديده ترين و بهترين روش براى هر زمامدارى آن است كه ميشه در زندگى اجتماعى و سياسى، معتدل و ميانه رو باشد و عدل و داد او همانند باران رحمت سراسر كشور را زير پوشش خود قرار دهد و رضايت همگان را فراهم سازد. در صورت اصطكاك و برخورد منافع خواص خود با عامه مردم، هميشه خشنودى و رضايت خواص و نزديكان خود را فداى رضايت و خشنودى عامه اى مردم بدار. درست است كه جلب رضايت آنان هرگز با رنجش تودههاى مردم قابل مقايسه نيست و نارضايى آنان با خشنودى عمومى قابل گذشت است.
" هيچ گروهى مانند خواص نسبت به حكومت، پر توقع تر و سنگينبارتر نيست چاپلوسان ثناگو را از خود دور بدار، زيرا آن ناكسان هميشه طالب نعمت و آسايش هستند و در روز سختى به آسانى تو را به چنگ بلا مى سپارند و خود به گرد ديگرى حلقه مى زنند. آن كه موقع نعمت و آسايش كنار توست و هنگام بلا مزاحم تو، آنكه در برابر نعمت سپاس نگزارد و در ميدان پيكار سست و هراسان باشد، چنين فردى هر قدر كه به تو نزديك باشد، دشمن جان تو و آفت حكومت توست. زنهار، چنين كسى را از خود دور كن، چنان كه خداوند او را از فضيلت انسانيت دور كرده است. پس با تمام وجود، در جلب رضايت اكثريت و خشنودى جامعه بكوش زيرا اكثريت است كه نگهبان مملكت و حصار كشور است. هميشه با عامهء مردم باش، با شادى آنان شادى كن و با غم و اندوهشان غمگين و اندوهناك باش!
اى مالك! از آن زير دست بپرهيز كه عيوب و زشتىهاى ديگران را در محضر تو بازگو مى كند و سعى و كوشش دارد كه هميشه از معايب ديگران داد سخن دهد. درست است كه مردم عيوب و نارسايىهايى دارند ولى حكمران، شايسته ترين فردى است كه آنها را بپوشاند و بر شرمسارى آنان رضايت ندهد. هرگز در اسرار محرمانه مردم، آنچه را كه مربوط به مصالح عمومى كشور نيست، دخالت نكن و بر كشف راز مردم اصرار نداشته باش! زيرا وظيفه تو حفظ اجتماع و نظم بخشيدن به مسائل معاشرت و زندگى آنان است.