تاريخ بشريت است، مى فرمايد: " من چگونه مى توانم شب با شكم سير بخوابم و سفرهء خود را با انواع غذاها رنگين سازم، در حالى كه شايد در نقاط دور دست حجاز و آفريقا افراد گرسنه و بى طعام وجود داشته باشند؟
او براى تأمين اين نياز درونى و ايمانى خود در تمام عمر، به اين برنامه انسانى وفادار ماند و سادگى غذاى او، مخصوصا در دوران خلافت و حكومت، گاهى از قرص نان جوينى تجاوز نمى كرد. و اين نوع رفتار با آن همه امكانات و اختيارات، هر بيننده اى را به حيرت وامى داشت و كاملا احساس مى كرد كه اين پيشواى عظيم الشأن، مسئوليت پيشوا بودن را، چگونه در مكتب خود متجلى كرده است.
شخصيت دوم جهان اسلام، تا آخرين لحظات زندگى، درباره تأمين نيازمنديهاى مستمندان، طرح و نقشه مىريخت و فكر مىكرد و بارها در سخنان ارزنده و توصيههاى خود آنان را سفارش مى فرمود. در يكى از سخنان خود به دو نور چشم خود، امام حسن و امام حسين (عليهما السلام)، مى فرمايد: خدا را، خدا را، درباره مستمندان مبادا حقوق آنان را فراموش كنيد!....
او با عشق عميق و دلبستگى كامل، در باره احسان و دستگيرى از مستمندان، وحفظ و حراست حقوق آنان، سخن مى گويد. گفتههاى او از يك سوزش خاص درونى حكايت دارد و بر همين اصل بر دلها مى نشيند. فرق است ميان آنكه روى مبلهاى نرم و گرم قصر مجلل خود نشسته، زير نسيمهاى روح انگيز وسائل تهويه در تابستان، و در مجاورت حرارتهاى ملايم شوفاژ در زمستان، با كلكسيونهايى از انواع لباس و پوشاك، و با شكم انباشته از غذاها و طعامها و خورشهاى گوناگون، دربارهء مستمندان و نيازمندان حرف بزند ووجود آنان را نردبان وصول به هدفها و آرمانهاى شخصى و سياسى خود قرار دهد، با آن فرد متعهد و دلسوز كه با تمام وجود و انديشه، فقر و نياز را لمس و حس كند، و هرگز پا روى معتقدات و پندارهاى خود نگذارد، و هميشه تابلوى گرسنگان يمامه و حبشه و اوضاع دلخراش يتيمان و پير زنان را، در صفحهء خاطر، در برابر چشمان خود داشته باشد و در حل و بازگشائى و مشكلات آنان دمى نياسايد. اين است رمز بقاء و جاودانگى على (عليه السلام). با توجه به اين انديشههاى انسانى و الهى است كه در مورد