چشمه زلال عدالت پرور جمع شوند.
5. جامعيت نهج البلاغه يكى ديگر از علل جاذبه نيرومند نهج البلاغه آنست كه در هر ميدانى گام مى نهاد چنان حق سخن را اداء مى كند و دقايق را مو به مو شرح مى دهد كه گويى گوينده اين سخن تمامى عمر را به بحث و بررسى روى همين موضوع مشغول بوده و تخصصش منحصرا همان است.
هنگامى كه امام خطبه اى در زمينه توحيد آغاز مى كند و به شرح اسماء و صفات و جمال و جلال خدا مى پردازد چهره يك فيلسوف بزرگ الهى در نظر انسان مجسم مى گردد كه ساليان دراز همه وقت سخن از توحيد گفته. و درهاى گرانبها در اين زمينه سفته و غير از آن گفتار نداشته است.
نه به سوى " تجسم " گام بر مى دارد و نه به سوى (تعطيل صفات) و آن چنان خدا را معرفى مى كند كه انسان با چشم دل او را همه جا، در آسمانها، در زمين و درون جان خود حاضر مى بيند به گونه اى كه روحش سرشار از انوار معرفت الهى مى گردد.
اما همين كه نهج البلاغه را ورق مىزنيم ناگاه چشم ما روى خطبه " جهاد " متوقف مى گردد. فرمانده شجاع و دلاورى را مى بينيم كه لباس رزم در تن كرده ودقيقترين دستورات و تاكتيكهاى جنگى را براى افسران و لشكريان خود تشريح مى كند آنچنان كه گويى در تمام عمر جز با ميدان جنگ و فنون نبرد، سروكار نداشته است. نهج البلاغه را ورق مىزنيم امام را بر كرسى حكومت و رهبرى امت مى بينيم كه آيين كشوردارى را براى استانداران و فرمانداران خود شرح مى دهد، رموز انحطاط و اوج گرفتن تمدنها، سرنوشت اقوام ظالم و ستمگر و راه وصول به يك آرامش اجتماعى و سياسى و نظامى را با پخته ترين عبارات بيان مى كند، آنچنان گويى در سر تا سر عمر كارى جز حكومت نداشته است.
دگر بار آن را ورق مىزنيم امام على (عليه السلام) را بر مسند درس اخلاق و تهذيب نفوس و تربيت ارواح و افكار مى بينيم مرد وارسته اى به نام (همام) از او تقاضاى درس جديدى در زمينه صفات و پرهيزكارى كرده و آن چنان تشنه است كه با يك پيمانه و دو پيمانه