شكايت از ستمگر و متعدى حقوق، و گاهى درخواست دادخواهى در معامله و داد و ستدى است كه در هر حال نيازى به صرف هزينه و خرج پول ندارد.
10. عدالت و دادگسترى در مكتب على (عليه السلام) در منطق و مكتب انسان ساز علوى، چاپلوسى و تملق موقوف، و برابرى و مساوات انسانها در مقابل قانون و اصول عدل اسلامى و الهى، يك اصل ثابت و تغيير ناپذير است.
در اين مكتب، هر كسى در حدود خدمت يا خيانت خود، مورد تشويق يا تنبيه قرار مى گيرد. زمامدار حق ندارد با خود كامگى و استبداد رأى، امور كشور را اداره كند. تنها نحوهء ادارهء كشور از راه مشاوره و مراجعه به افكار عمومى ملت يا نمايندگان واقعى آنهاست. فرد خودكامه و مستبد بنابر تعبير امام ششم (عليه السلام) بر لبهء پرتگاه ايستاده است و به سقوط نزديك است و چنين شخصى هرگز روى سعادت و رستگارى را نخواهد ديد. (1) روزى يكى از افراد عادى ملت، در يك موضوع شخصى، با على (عليه السلام) اختلافى پيدا كرد و شكايت او را نزد عمر بن خطاب، رئيس حكومت وقت برد. عمر هر دو را احضار كرد.
سپس رو به على كرد و گفت: " يا ابا الحسن! در كنار شاكى بايست!... ".
ناگهان چهرهء على دگرگون شد وآثار خشم و ناراحتى در سيماى او آشكار گرديد. عمر پرسيد: على از اينكه در كنار دشمن و طرف اختلاف خود بايستى نارحت شدى؟
على (عليه السلام) گفت: نه، هرگز، من از اينكه تو بين من و او مساوات و برابرى قائل نشدى و مرا با كنيه ام و با احترام و تعظيم مورد خطاب قرار دادى، اما با طرف اختلاف من، چنين رفتار نكردى و نام ساده اش را بر زبان آوردى ناراحت و متأثر شدم. (به كار بردن كنيه، در زبان عرب، نشانهء تعظيم و احترام و بزرگداشت و اكرام نسبت به مخاطب است و همين تبعيض در مخاطب قرار دادن، امام را خشمگين كرد) " مؤلف ".
على (عليه السلام) در نهج البلاغه مى فرمايد: به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با هرچه آسمانهايشان دارند به من بدهند، كه بر خدا، در مورد مورچهايى عصيان ورزم و پوست جوينى را كه او به آشيانه خود مى برد، از او بگيرم، هرگز نخواهم كرد. و به راستى